1. painting is his main hobby
نقاشی سرگرمی عمده ی او است.
2. painting prevents corrosion
رنگ زدن از زنگ زدگی جلوگیری می کند.
3. a painting in the rough
نقاشی تمام نشده
4. bad painting
نقاشی بد
5. before painting new wood, you must prime it
قبل از رنگ زدن چوب تازه،اول باید آن را بتونه کاری کنی.
6. every painting in the room had been limned by the brush of a master
هر یک از نقاشی های اتاق توسط یک استاد کشیده شده بود.
7. her painting depicts a man who is eating
نقاشی او مردی را نشان می دهد که در حال خوردن است.
8. landscape painting
نقاشی مناظر طبیعی
9. renaissance painting
نقاشی رنسانس
10. subjective painting
نقاشی خود تخیلی
11. the painting of a nude woman
نقاشی یک زن لخت
12. the painting sold for twice the reserve price
نقاشی به دو برابر بهای تعیین شده به فروش رفت.
13. this painting approximates reality
این نقاشی با واقعیت تشابه دارد.
14. this painting is a copy; the original is in a london museum
این نقاشی بدل است ; اصل آن در موزه ی لندن است.
15. this painting is representative of a battle
این نقاشی نمایانگر یک نبرد است.
16. this painting is the brightest jewel of london museums
این نقاشی درخشان ترین گوهر موزه های لندن است.
17. this painting presents a shocking scene from the war
این نقاشی یک صحنه ی تکان دهنده از جنگ را نشان می دهد.
18. this painting represents a battlefield
این نقاشی یک رزمگاه را نشان می دهد.
19. this painting was commissioned by queen victoria
این نقاشی را ملکه ی ویکتوریا سفارش داده بود.
20. an objective painting
نقاشی ابژکتیو (واقعیت گرا)
21. he is painting the ceiling
او دارد سقف را رنگ می زند.
22. he was painting the outside of a boat that was keeled on the sands of the beach
او داشت قسمت بیرون یک زورق یک وری شده روی شن های ساحل را رنگ می زد.
23. the monumental painting covers the chapel's entire ceiling
این نقاشی شگرف،سرتاسر سقف نمازخانه را می پوشاند.
24. they are painting the room
آنها دارند اتاق را رنگ می زنند.
25. a vibrantly colored painting
یک نقاشی دارای رنگ های زنده
26. churchill's avocations were painting and writing
کار تفریحی چرچیل نقاشی و نگارش بود.
27. his style of painting is very convoluted
سبک نقاشی او بسیار پیچیده است.
28. the art of painting
هنر نقاشی
29. what is this painting trying to say?
این نقاشی می خواهد چه چیزی را بیان کند؟
30. a consistent style in painting
سبک نقاشی عاری از بی قاعدگی یا تناقض
31. an innate talent for painting
استعداد ذاتی برای نقاشی
32. flowing lines in a painting
خطوط مداوم و دلپذیر در یک نقاشی
33. he spends his leisure painting
او اوقات فراغت خود را به نقاشی می گذراند.
34. mehri's unusual talent for painting
استعداد خارق العاده ی مهری در نقاشی
35. teaching was his vocation, painting (was) his avocation
معلمی حرفه ی او بود و نقاشی کار تفریحی او.
36. to restore an old painting
نقاشی قدیمی را مرمت کردن
37. when it comes to painting he tops all his rivals
در نقاشی از همه ی رقیبان خود بهتر است.
38. all the details of this painting have admirable proportion
کلیه ی جزئیات این نقاشی باهم تناسب تحسین انگیزی دارد.
39. coloring adds interests to the painting
رنگ آمیزی نقاشی را جالب تر می کند.
40. he earns his livelihood by painting
او از راه نقاشی امرار معاش می کند.
41. sand the table down before painting it
پیش از رنگ زدن میز را خوب سنباده بزن.
42. the color prints of kamal-ol-molk's painting
عکس های رنگی نقاشی کمال الملک
43. how can you tell if this painting is a masterpiece?
از کجا می توانی بفهمی که این نقاشی شاهکار است ؟
44. our decision not to buy your painting is no reflection on the quality of your work
تصمیم ما راجع به نخریدن نقاشی شما ربطی به کیفیت کار شما ندارد.
45. she was standing directly beneath the painting
او درست زیر تابلو نقاشی ایستاده بود.
46. such disparate amusements as fishing and painting
تفریحات کاملا متفاوتی مانند ماهی گیری و نقاشی
47. the outside of the boat needs painting
سطح بیرونی قایق احتیاج به نقاشی دارد.
48. to reproduce a detail of a painting
بخشی از یک نقاشی را مجزا و بزرگ کردن
49. for a while, the millionnaire dabbled at painting
مرد میلیونر چند صباحی با نقاشی خود را سرگرم کرد.
50. she decided to have a bash at painting
او تصمیم گرفت نقاشی را بیازماید.
51. the transaction between the viewer and the painting
رابطه ی میان بیننده و نقاشی
52. it is difficult for me to judge my daughter's painting without partiality
داوری بی طرفانه ی نقاشی دخترم برای من دشوار است.
53. she upset the cup of tea and ruined my painting
فنجان چای را واژگون کرد و نقاشی مرا خراب کرد.
54. the italians excelled in music and the dutch in painting
ایتالیایی ها در موسیقی و هلندی ها در نقاشی سرآمد بودند.
55. the pronouncements of people who don't know much about painting
اظهار نظرهای کسانی که از نقاشی اطلاع چندانی ندارند