• (2)تعریف: a plant of the figwort family that bears brushlike red or yellow flowers.
جمله های نمونه
1. i paint with a paintbrush
من با قلم مو رنگ می زنم.
2. Hand the paintbrush up to Father on the ladder.
[ترجمه زهرا] قلم مو را به پدر بده که روی نردبان است
|
[ترجمه گوگل]قلم مو را به پدر روی نردبان بدهید [ترجمه ترگمان]قلم مو رو بده به بابا روی نردبان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Susannah put down the paintbrush and stood back to admire her handiwork.
[ترجمه گوگل]سوزانا قلم مو را زمین گذاشت و عقب ایستاد تا کارهای دستی او را تحسین کند [ترجمه ترگمان]سوزانا قلم مو را پایین گذاشت و به عقب ایستاد تا کارش را تحسین کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Can this brush go for a paintbrush?
[ترجمه سارا] ایا میتوانم این قلم مو را برای رنگ کردن بگیرم
|
[ترجمه گوگل]آیا این برس می تواند برای قلم مو مناسب باشد؟ [ترجمه ترگمان]این قلم مو میره دنبال یه قلم مو؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The paintbrush was too stiff to use.
[ترجمه گوگل]قلم مو برای استفاده سفت بود [ترجمه ترگمان] قلم مو خیلی سفت و سخت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She's a dab hand with a paintbrush.
[ترجمه گوگل]او دستی است با قلم مو [ترجمه ترگمان]یک قلم مو را با یک قلم مو قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It can now be applied with a small paintbrush.
[ترجمه گوگل]اکنون می توان آن را با یک قلم مو کوچک اعمال کرد [ترجمه ترگمان]هم اکنون می تواند با یک قلم مو کوچک اعمال شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Unfortunately, I dropped the paintbrush, which of course went down the loo.
[ترجمه گوگل]متأسفانه قلم مو را انداختم که البته در اتاقک پایین رفت [ترجمه ترگمان]متاسفانه، من قلم مو رو پرت کردم که البته از دستشویی رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You might, for instance, want to put Windows PaintBrush in with your other graphics programs.
[ترجمه گوگل]برای مثال، ممکن است بخواهید Windows PaintBrush را با سایر برنامه های گرافیکی خود وارد کنید [ترجمه ترگمان]مثلا ممکن است بخواهید ویندوز paintbrush را در برنامه های گرافیکی دیگر خود قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Brush clean using an old paintbrush 4 Wearing rubber gloves, pour a little Ronseal Wood Hardener into the lid.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک برس قدیمی با قلم مو تمیز کنید [ترجمه ترگمان]با استفاده از یک قلم مو، یک قلم مو کهنه را تمیز کنید و یک چوب کوچک چوب گلف را روی در بریزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Bwick uses his whole body for a paintbrush and has hair like Whoopi Goldberg.
[ترجمه گوگل]Bwick از تمام بدن خود برای قلم مو استفاده می کند و موهایی مانند ووپی گلدبرگ دارد [ترجمه ترگمان]Bwick از کل بدن خود برای یک قلم مو استفاده می کند و شبیه Whoopi گلدبرگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His paintbrush does not lie - this countryside is idyllic.
[ترجمه گوگل]قلموی نقاشی او دروغ نمی گوید - این حومه شهر بت است [ترجمه ترگمان]او paintbrush دروغ نمی گوید - این مناظر روستایی idyllic [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To remove dried-on paint from a synthetic-bristle paintbrush, soak it in full-strength white vinegar until the paint dissolves and the bristles are soft and pliable, then wash in hot, soapy water.
[ترجمه گوگل]برای پاک کردن رنگ خشک شده از یک قلم موی مصنوعی، آن را در سرکه سفید با استحکام کامل خیس کنید تا رنگ حل شود و موهای آن نرم و انعطاف پذیر شود، سپس در آب داغ و صابون بشویید [ترجمه ترگمان]برای پاک کردن رنگ خشک از سمت یک قلم مو، آن را با سرکه سفید کامل خیس کنید تا رنگ حل شود و پشم نرم و نرم است، سپس در آب داغ و صابونی بشویید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Marlin: That's the Big Guy . Quite a paintbrush he's got. Trueman: Yep .
[ترجمه گوگل]مارلین: اون آدم بزرگه خیلی قلم مویی داره ترومن: بله [ترجمه ترگمان]مارلین \"، اون یارو بزرگه\" یک قلم مو و یک قلم مو آره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I take the paintbrush tool, select a red-brown color, and paint over the line using Overlay in the Options box .
[ترجمه گوگل]من ابزار قلم مو را برمیدارم، رنگ قرمز قهوهای را انتخاب میکنم و با استفاده از Overlay در کادر گزینهها، روی خط را رنگ میکنم [ترجمه ترگمان]من ابزار قلم مو را انتخاب می کنم، یک رنگ قرمز - قهوه ای را انتخاب می کنم، و با استفاده از Overlay در جعبه گزینه ها رنگ را نقاشی می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• brush used for painting a paintbrush is a brush which you use for putting paint onto something.
پیشنهاد کاربران
فرچۀ نقاشی
paintbrush 2 ( n )
paintbrush 1 ( n ) ( peɪntbrʌʃ ) =a brush that is used for painting
Noun - countable : ۱ - قلم مو قلم نقاشی برس نقاشی به عنوان مثال : Well, on opening the box, they certainly looked like artist's paintbrushes, finished in silver grey ۲ - devil's paintbrush ... [مشاهده متن کامل]
نام گیاهی اروپایی به نام قلم موی شیطان ( یا شاهین نارنجی ) که در آمریکای شمالی به صورت طبیعی و خودرو می روید. به عنوان مثال : You didn't mention where you were located, but in Eastern Canada our soil is very acid, favouring plants like strawberries and 'Devil's Paintbrush