paint the town red

/peɪnt ðə taʊn rɛd//peɪnt ðə taʊn rɛd/

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to go on an uninhibited spree.

جمله های نمونه

1. It was the sailors'first night ashore ; they painted the town red.
[ترجمه آصف] نخستین شب ملبانان در ساحل بودن و آنها تمام شب را خوشگذرانی کردند.
|
[ترجمه گوگل]اولین شب ملوانان در ساحل بود آنها شهر را قرمز کردند
[ترجمه ترگمان]شب اول ملاحان کشتی بود و شهر را قرمز کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tonight we're going to paint the town red. b. Tonight we're going to colour the city scarlet. 38a.
[ترجمه گوگل]امشب میخوایم شهر رو قرمز کنیم ب امشب میخوایم شهر رو قرمز رنگ کنیم 38a
[ترجمه ترگمان]امشب می خواهیم شهر را رنگ کنیم ب امشب رنگ قرمز شهر را رنگ می کنیم کالیبر ۳۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tonight, we're going to paint the town red!
[ترجمه علیرضا] امشب قصد داریم جشن بگیریم و تفریح کنیم.
|
[ترجمه گوگل]امشب میخوایم شهر رو قرمز کنیم!
[ترجمه ترگمان]امشب میخوایم شهر رو رنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today is Friday! Let's paint the town red tonight.
[ترجمه محی] امروز جمعست!بیاید امشب خوش بگذرونیم
|
[ترجمه گوگل]امروز جمعه است! بیایید امشب شهر را قرمز کنیم
[ترجمه ترگمان]امروز جمعه است! بیا امشب شهر رو سرخ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dave: I say we paint the town red.
[ترجمه گوگل]دیو: من می گویم ما شهر را قرمز می کنیم
[ترجمه ترگمان] من میگم شهر رو رنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With so much money, we can really paint the town red.
[ترجمه محی] با کلی پول، ما میتونیم واقعا خوش بگذرونیم
|
[ترجمه گوگل]با این همه پول، واقعاً می توانیم شهر را قرمز کنیم
[ترجمه ترگمان]با این همه پول، می توانیم واقعا شهر را رنگ قرمز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Al and Jed are going to go paint the town red.
[ترجمه گوگل]ال و جد قرار است بروند شهر را قرمز رنگ کنند
[ترجمه ترگمان]آل و آل می خواهند شهر را قرمز رنگ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Brad: What do you think? I'm going to paint the town red. Care to join me?
[ترجمه محی] تو چی فکر میکنی؟من قصد دارم خوشبگذرونم. میخوای به من ملحق شی؟
|
[ترجمه گوگل]برد: نظرت چیه؟ من می خواهم شهر را قرمز کنم دوست داری با من بیایی؟
[ترجمه ترگمان]تو چی فکر می کنی؟ می خواهم شهر را رنگ کنم میخوای به من ملحق شی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've just won a prize on the Premium Bonds . Let's go out and paint the town red!
[ترجمه گوگل]من به تازگی برنده یک جایزه در اوراق قرضه حق بیمه شده ام بیا بیرون برویم و شهر را قرمز کنیم!
[ترجمه ترگمان]من همین الان جایزه \"اوراق بهادار بانک\" رو بردم برویم بیرون و شهر را رنگ کنیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Richard has passed his exam. We are going to paint the town red tonight.
[ترجمه گوگل]ریچارد امتحان خود را پس داده است امشب میخوایم شهر رو قرمز کنیم
[ترجمه ترگمان]ریچارد آزمون رد شد امشب میخوایم شهر قرمز رو رنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've just won a prize on the Premium Bonds. Let's out and paint the town red!
[ترجمه گوگل]من به تازگی برنده جایزه در اوراق قرضه حق بیمه شده ام بیایید بیرون و شهر را قرمز کنیم!
[ترجمه ترگمان]من همین الان جایزه \"اوراق بهادار بانک\" رو بردم بیاین بیرون و شهر رو رنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Every time he comes to New York. he wants to paint the town red.
[ترجمه محی] هر وقت به نیویورک میاد میخواد خوشگذرونی کنه.
|
[ترجمه گوگل]هر بار که به نیویورک می آید او می خواهد شهر را قرمز رنگ کند
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که به نیویورک میاد اون میخواد شهر را رنگ کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When I meet my old friend, we are going paint the town red.
[ترجمه گوگل]وقتی دوست قدیمی ام را ملاقات می کنم، می خواهیم شهر را قرمز کنیم
[ترجمه ترگمان]، وقتی که دوست قدیمیم رو می بینم داریم شهر رو سرخ می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I heard that you win the football match today. Well done! Let's paint the town red.
[ترجمه گوگل]شنیدم که امروز در مسابقه فوتبال برنده شدی آفرین! بیایید شهر را قرمز کنیم
[ترجمه ترگمان]شنیدم امروز مسابقه فوتبال رو بردی آفرین! بیا شهر رو رنگ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• visit all of the pubs in a city (slang)

پیشنهاد کاربران

This expression means to go out and have a great time, often involving partying or engaging in exciting activities.
بیرون رفتن و خوش گذرانی کردن که اغلب شامل مهمانی یا درگیر شدن در فعالیت های هیجان انگیز است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
Let’s paint the town red tonight and celebrate!
A friend might suggest, “We’ve been working hard all week, let’s paint the town red this weekend. ”
After a long period of staying in, someone might say, “I’m ready to paint the town red and let loose!”

عشق و حال کردن، صفا سیتی رفتن،
دوستان دوتا مترادف خیلی عامیانه داره، 1 to have a ball, 2 to have a blast
البته یه مترادف دیگه داره که خیلی عامیانه س و بیشتر نوجوانا استفاده میکنن، to have a way cool time
...
[مشاهده متن کامل]

دوستان کتابهای street talk1, 2, 3 رو حتما بخونین فوق العاده ن، پُر از مکالمات و اصطلاحات کوچه بازاری عامیانه آمریکایی هاس

خوش گذرانی بی محابا
یعنی حسابی عیاشی کنند با رفتن به دیسکو و کلاب ، شاید این رنگ قرمز بر میگرده به رنگ تابلوی چشمک زن قرمز دیسک و ها
Celebrate and having fun : ( going to parties or night clubs all over town )
جشن گرفتن و خوش گذروندن مثل: پارتی یا بار رفتن در سر تا سر شهر
( منظور رفتن است به بارها و کلاب های متعدد، نوشیدنی الکلی خوردن، رقصیدن و مانند آن ) ترکاندن، ترکوندن/عشق و صفا کردن/جشن گرفتن/خوش گذراندن. مثلا امشب می خواییم بترکونیم یعنی بریم بیرون و سر و صدا و جشن راه بندازیم.
کلا به معنی دور دور کردن و خوشگذرونیه
ولی منظور دقیقترش اینه که مثلا فرض کن یه نقشه ( map ) داری و یه ماژیک قرمز و میخوای بری تو شهر بگردی و هر جا که میری روی نقشه تیک بزنی اگه کل شهر رو بگردی نقشه کلا قرمز میشه و در واقع Paint the town red کردی !
شهر را چراغونی کردن
to go out and enjoy yourself by drinking alcohol
عشق و حال/صفا سیتی=enjoy yourself/go out and have a good time
e. g. : we are planning to go down to New York to paint the the town red

رفتن به بیرون و شهر را دور زدن

Have fun
خوشگذرانی کردن
خیلی خوشگذرانی کردن / صفاسیتی کردن
Have a good time
در تمام شهر جشن گرفتن
یعنی برای یه مدت بری یه جایی و بهت خوش بگذره ، کلا خوش گذرانی میشه.
منطقه را قرمز نقاشی کن ( اگر بازی paint the town red رو بشناسید )
رفتن به مرکز شهر ( بیرون رفتن ) و خوش گذراندن و لحظات خوبی رو داشتن
عیاشی کردن
معنی انگلیسیش = have fun
فارسیش هم = خوش گذرانی
شهر را قرمز کن

شهررا تزیبن کردن و شادی کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس