🔸 معادل فارسی:
به خوبی جلوه دادن / مثبت نشان دادن / تصویر مطلوب ساختن / زیبا جلوه دادن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رسمی – توصیفی ) :**
وقتی کسی یا چیزی را به گونه ای معرفی یا توصیف می کنیم که ویژگی های مثبتش برجسته شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *The article painted the company in a good light. *
مقاله شرکت را به خوبی جلوه داد.
2. ** ( محاوره ای – دوستانه ) :**
وقتی کسی تلاش می کند تصویر خوبی از دیگری ارائه دهد، حتی اگر واقعیت کامل نباشد.
مثال: *She painted her friend in a good light during the interview. *
او دوستش را در مصاحبه خیلی خوب جلوه داد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
اشاره به ساختن تصویری مطلوب یا مثبت از یک فرد، سازمان یا موقعیت.
مثال: *The documentary painted the city in a good light. *
مستند شهر را در تصویر مثبتی نشان داد.
- - -
🔸 مترادف ها:
portray positively – present favorably – show in a good way – glorify – highlight strengths
به خوبی جلوه دادن / مثبت نشان دادن / تصویر مطلوب ساختن / زیبا جلوه دادن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( رسمی – توصیفی ) :**
وقتی کسی یا چیزی را به گونه ای معرفی یا توصیف می کنیم که ویژگی های مثبتش برجسته شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *The article painted the company in a good light. *
مقاله شرکت را به خوبی جلوه داد.
2. ** ( محاوره ای – دوستانه ) :**
وقتی کسی تلاش می کند تصویر خوبی از دیگری ارائه دهد، حتی اگر واقعیت کامل نباشد.
مثال: *She painted her friend in a good light during the interview. *
او دوستش را در مصاحبه خیلی خوب جلوه داد.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
اشاره به ساختن تصویری مطلوب یا مثبت از یک فرد، سازمان یا موقعیت.
مثال: *The documentary painted the city in a good light. *
مستند شهر را در تصویر مثبتی نشان داد.
- - -
🔸 مترادف ها: