painless

/ˈpeɪnləs//ˈpeɪnləs/

بی درد، بی درد سر، بی زحمت، پی درد، بی رنج

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: painlessly (adv.), painlessness (n.)
(1) تعریف: not causing or involving pain.
متضاد: painful

- It was a truly painless procedure, so I really hadn't needed to worry.
[ترجمه گوگل] این یک روش واقعاً بدون درد بود، بنابراین من واقعاً نیازی به نگرانی نداشتم
[ترجمه ترگمان] این عمل واقعا بدون درد بود، برای همین لازم نبود نگران باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) not causing much discomfort, exertion, annoyance, or the like.
متضاد: difficult, painful, trying
مشابه: snap

- The interview was actually pretty painless.
[ترجمه گوگل] مصاحبه در واقع بسیار بی دردسر بود
[ترجمه ترگمان] این مصاحبه واقعا بی درد سر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. painless childbirth
زایمان بی درد

2. a painless solution to this problem
راه حل آسانی برای این مسئله

3. Acupuncture treatment is gentle, painless, and, invariably, most relaxing.
[ترجمه گوگل]درمان طب سوزنی ملایم، بدون درد، و همیشه آرامش بخش است
[ترجمه ترگمان]روش درمانی طب سوزنی ملایم، بدون درد، و همیشه آرامش بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The train is a quick and painless way to travel.
[ترجمه گوگل]قطار راهی سریع و بدون درد برای سفر است
[ترجمه ترگمان]قطار راهی سریع و بدون دردسر برای سفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. House-hunting is in fact relatively painless in this region.
[ترجمه گوگل]شکار خانه در واقع در این منطقه نسبتاً بدون درد است
[ترجمه ترگمان]خانه - شکار در حقیقت در این منطقه نسبتا بی درد سر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sores are usually relatively painless, and this procedure, like the urethral investigation, need give no cause for alarm.
[ترجمه گوگل]زخم‌ها معمولاً نسبتاً بدون درد هستند و این روش، مانند بررسی مجرای ادرار، نیازی به هشدار ندارد
[ترجمه ترگمان]زخم ها معمولا بدون درد هستند، و این روش، مانند تحقیقات urethral، نیازی به هشدار دادن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There must be more painless ways of raising money.
[ترجمه گوگل]باید راه های بی دردسر تری برای جمع آوری پول وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]راه های بدون درد برای بزرگ کردن پول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But this revolutionary change will not be painless.
[ترجمه گوگل]اما این تغییر انقلابی بی دردسر نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما این تغییر انقلابی درد نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The interview was relatively painless.
[ترجمه گوگل]مصاحبه نسبتاً بدون درد بود
[ترجمه ترگمان]مصاحبه نسبتا بی درد سر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dinner itself was a relatively painless affair.
[ترجمه گوگل]خود شام یک امر نسبتاً بدون درد بود
[ترجمه ترگمان]شام خود شام نسبتا بدون درد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is usually a painless swelling of the lymph glands which drain the area of the primary sore.
[ترجمه گوگل]معمولاً تورم بدون درد غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه زخم اولیه را تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]معمولا ورم painless غدد لنفاوی وجود دارد که ناحیه درد اولیه را تخلیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The operation was relatively painless.
[ترجمه گوگل]عمل نسبتا بدون درد بود
[ترجمه ترگمان]این عملیات نسبتا بی درد سر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abortion is not a painless procedure, it kills a living unborn baby and can scar a woman both emotionally and physically.
[ترجمه گوگل]سقط جنین یک روش بدون درد نیست، یک نوزاد زنده متولد نشده را می کشد و می تواند زن را هم از نظر احساسی و هم از نظر جسمی زخمی کند
[ترجمه ترگمان]Abortion یک روش بدون دردسر نیست، نوزاد متولد نشده را می کشد و می تواند هر دو از لحاظ عاطفی و هم از نظر فیزیکی باعث زخمی شدن یک زن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The treatment is painless.
[ترجمه گوگل]درمان بدون درد است
[ترجمه ترگمان]درمان بدون درد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Doctors are developing a painless technique to give shots.
[ترجمه گوگل]پزشکان در حال توسعه روشی بدون درد برای تزریق واکسن هستند
[ترجمه ترگمان]پزشکان در حال توسعه یک تکنیک بدون دردسر برای دادن عکس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not hurting, causing no pain; without pain
when something is painless, it does not cause physical pain.
a painless way of achieving something does not involve much trouble.

پیشنهاد کاربران

بپرس