padrone

/pəˈdroʊn//pəˈdrəʊn/

معنی: مدیر، ارباب، آقا، صاحب
معانی دیگر: (ایتالیا) ناخدای کشتی بازرگانی، (ایتالیا)مسافرخانه دار، لاتین اقا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a master; boss.

(2) تعریف: the owner or manager of an inn; innkeeper.

جمله های نمونه

1. As the American girl passed the office, the padrone bowed from his desk.
[ترجمه گوگل]در حالی که دختر آمریکایی از دفتر رد می شد، پدر از روی میزش تعظیم کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی که آن دختر آمریکایی از دفتر خارج شد، من از روی میزش خم شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Act I Scene 2: Recitativo - Bravo signor padrone!
[ترجمه گوگل]پرده اول صحنه 2: رسیتییو - براوو سینور پادرون!
[ترجمه ترگمان]طوری رفتار کنین که من موقعیت رو تغییر دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Excuse me, ' she said, 'the padrone asked me to bring this for the Signora .
[ترجمه گوگل]ببخشید، او گفت، "پدرون از من خواست که این را برای سیگنورا بیاورم
[ترجمه ترگمان]گفت: معذرت می خواهم که از من خواست که این را به سینی ورا بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Padrone, I swear by the Holy Virgin I have never taken advantage of your kindness.
[ترجمه گوگل]پادرون، به باکره مقدس سوگند که من هرگز از محبت شما استفاده نکرده ام
[ترجمه ترگمان]به خدا قسم، من به خدا قسم می خورم که هیچ وقت از مهربانی تو سو استفاده نکرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I do not work for a padrone, or a boss.
[ترجمه گوگل]من برای یک پادرون یا یک رئیس کار نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من برای یک کارمند یا یک رئیس کار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both padre and padrone seemed in fine fettle.
[ترجمه گوگل]هم پادره و هم پادرون وضع خوبی داشتند
[ترجمه ترگمان]هم پدر و هم به نظر می رسید که من بسیار سرخوش و خرم به نظر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He took a look at the two shepherds carrying their luparas quite openly without fear and remembered how they had come into his cafe and told him their padrone wanted to talk to him.
[ترجمه گوگل]او به دو چوپان که لوپاراهای خود را کاملاً بدون ترس حمل می کردند نگاهی انداخت و به یاد آورد که چگونه به کافه او آمده بودند و به او گفت که پدرشان می خواهد با او صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او نگاهی به دو چوپان انداخت که بدون ترس و واهمه از آن بیرون آمده و به یادش آمده بود که من تصمیم گرفته ام با او صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدیر (اسم)
principal, master, moderator, administrator, manager, director, foreman, superintendent, helmsman, intendant, padrone, schoolmaster

ارباب (اسم)
suzerain, squire, master, boss, lord, overlord, monsieur, esquire, seignior, liege, padrone

آقا (اسم)
gaffer, monsieur, don, sir, gentleman, mister, gent, seigneur, esquire, seignior, signor, hidalgo, padrone, sahib

صاحب (اسم)
master, lord, padrone

انگلیسی به انگلیسی

• italian owner or manager; (usa) employer who hires italian immigrants; innkeeper, person who owns an inn

پیشنهاد کاربران

بپرس