paddle wheel

/ˈpædl̩ˈwiːl//ˈpædl̩wiːl/

معنی: چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
معانی دیگر: چرخ پره دار (برای پیش راندن کشتی)، پروانه ی چرخی، چر  پره دار متحرک کشتی بخار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: paddle-wheel (adj.)
• : تعریف: an engine-driven or pedal-operated wheel that has boards or paddles fixed at right angles around its circumference, used to propel a boat, esp. a river steamboat.

جمله های نمونه

1. Its two sides install the paddle wheel which can rotate.
[ترجمه گوگل]دو طرف آن چرخ دست و پا را نصب می کند که می تواند بچرخد
[ترجمه ترگمان]دو طرف چرخ پارویی را نصب می کنند که می تواند چرخش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finishing digital design process of paddle wheel, A new design mode of paddle wheel equipment in the area of exploitation of series of product are provided by above all process.
[ترجمه گوگل]تکمیل فرآیند طراحی دیجیتال چرخ دست و پا زدن، یک حالت طراحی جدید تجهیزات چرخ دستی در زمینه بهره برداری از سری محصولات با بالاتر از همه فرآیند ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]در حال پایان دادن به فرآیند طراحی دیجیتالی چرخ پارو، یک مد طراحی جدید از تجهیزات چرخ پارو در حوزه بهره برداری از مجموعه ای از محصول با تمام فرآیند ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pedals and chain drive to a paddle wheel, again that doesn't protrude below the bottoms of the floats, or can be raised to clear the submerged raft floats.
[ترجمه گوگل]پدال‌ها و زنجیر به یک چرخ دست و پا می‌زنند، که باز هم از پایین شناورها بیرون نمی‌زند یا می‌توان آن‌ها را برای پاک کردن شناورهای قایق غوطه‌ور بالا برد
[ترجمه ترگمان]با زنجیر و زنجیر به چرخ پارو، دوباره که از اعماق اقیانوس بیرون نرفته است یا می تواند بلند شود تا قایق زیر آب شناور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oar oar oar ships to change paddle wheel forward, the oar oar paddle wheel instead of the intermittent advance of the roundabout forward (continuous operation).
[ترجمه گوگل]پارو پارو کشتی برای تغییر چرخ پارو به جلو، چرخ پارو پارو به جای پیشروی متناوب دوربرگردان به جلو (عملیات مستمر)
[ترجمه ترگمان]پاروب Oar پارویی برای تغییر چرخ پارو به جلو، پارو زدن پارو به جای پیشروی متناوب فلکه به جلو (عملیات مداوم)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Caterpillar Arm Pull Interestingly, the paddle wheel or propeller style movement creates lift and thrust. In this case lift adds to thrust.
[ترجمه گوگل]کشش بازوی کاترپیلار جالب توجه است که حرکت چرخ دست و پا یا پروانه به سبک بالابر و رانش ایجاد می کند در این حالت بالابر به رانش می افزاید
[ترجمه ترگمان]به طور جالب توجه کنید که چرخ پارو و یا حرکت سبک پروانه، بالابر و پرتاب را ایجاد می کند در این مورد آسانسور به نیروی رانشی افزوده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paddle wheel was the first form of mechanical propulsion for a boat, but has now been almost entirely superseded by more modern forms of marine propulsion.
[ترجمه گوگل]چرخ دست و پا زدن اولین شکل نیروی محرکه مکانیکی برای یک قایق بود، اما اکنون تقریباً به طور کامل توسط اشکال مدرن پیشرانه دریایی جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]چرخ پارو اولین نوع نیروی محرکه مکانیکی برای یک قایق بود، اما اکنون تقریبا به طور کامل با شکل های مدرن نیروی محرکه دریایی جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Work was done in turning the paddle wheel against the resistance of the water.
[ترجمه گوگل]کار در چرخاندن چرخ پارویی در برابر مقاومت آب انجام شد
[ترجمه ترگمان]کار بر روی چرخاندن چرخ paddle در برابر مقاومت آب انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During these battles the Song navy employed swift paddle wheel driven naval crafts armed with trebuchet catapults aboard the decks that launched gunpowder bombs.
[ترجمه گوگل]در طول این نبردها، نیروی دریایی سانگ از کشتی‌های نیروی دریایی با چرخ دست و پاروی سریع مجهز به منجنیق بر روی عرشه‌هایی که بمب‌های باروتی پرتاب می‌کردند، استفاده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در طی این نبردها، نیروی دریایی آهنگ پارو زدن سریع را به کار گرفت و صنایع دستی را با trebuchet catapults روی عرشه پرتاب کرد که بمب های باروت را پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The theoretical analysis and experiments are made to prove the dynamic vibrations produced by the lugs of a paddle wheel and the wave equation is proposed.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نظری و آزمایش‌ها برای اثبات ارتعاشات دینامیکی ایجاد شده توسط لنگه‌های یک چرخ دست و پارو انجام شده و معادله موج پیشنهاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]تحلیل نظری و آزمایش ها برای اثبات ارتعاشات دینامیک تولید شده توسط the یک چرخ paddle و معادله موج ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Now you could do a similar sort of thing, but instead of having a candle, you have a paddle wheel, and the paddle wheel is spun by a weight that's dropping from here to here.
[ترجمه گوگل]اکنون می‌توانید کار مشابهی انجام دهید، اما به جای داشتن یک شمع، یک چرخ دستی دارید، و چرخ پارویی توسط وزنه‌ای می‌چرخد که از اینجا به اینجا می‌افتد
[ترجمه ترگمان]حالا می توانید چنین کاری بکنید، اما به جای آن که شمع داشته باشید، یک چرخ پارویی دارید، و چرخ پارو از این جا به اینجا می اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most obvious production of thrust comes from pushing back on the water like a paddle wheel .
[ترجمه گوگل]واضح ترین تولید نیروی رانش از عقب راندن آب مانند چرخ دست و پا زدن به دست می آید
[ترجمه ترگمان]The تولید فشار ناشی از فشار دادن به آب مانند چرخ paddle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The straight arm is brought around in a full circle, with the hand flat (see paddle wheel figure).
[ترجمه گوگل]بازوی مستقیم در یک دایره کامل و با دست صاف به اطراف آورده می شود (شکل چرخ دست و پا را ببینید)
[ترجمه ترگمان]بازوی راست در یک دایره کامل با کف دست آورده می شود (شکل چرخ پارو را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So, it's a trivial matter, by looking at what is the weight and how far does it drop, to say OK, how much work is done by the paddle wheel.
[ترجمه گوگل]بنابراین، با نگاه کردن به اینکه وزن چقدر است و چقدر کاهش می یابد، بگوییم خوب، چقدر کار توسط چرخ دست و پا زدن انجام می شود، یک موضوع پیش پا افتاده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک مساله پیش پاافتاده است، با نگاه کردن به آنچه وزن و میزان آن چقدر است، برای گفتن خوب، مقدار کار توسط چرخ پارو انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ پره دار متحرک کشتی بخار (اسم)
paddle wheel

پیشنهاد کاربران

بپرس