🔸 معادل فارسی:
کش دادن / آب بستن / طول دادن / پرحجم سازی / پُر کردن با مطالب اضافی
در زبان محاوره ای:
الکی کشش داد، با چرت وپرت پرش کرد، آب بستش کرد
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( نوشتاری / گفتاری – انتقادی ) :**
اضافه کردن مطالب غیرضروری یا کم اهمیت برای طولانی تر کردن متن، سخنرانی، یا مقاله
مثال: He padded out his essay with unnecessary quotes.
مقاله شو با نقل قول های بی ربط کش داد.
2. ** ( ساختاری – خنثی یا کاربردی ) :**
افزودن جزئیات یا محتوای اضافی برای رسیدن به حجم یا زمان موردنیاز ( مثلاً در فیلم نامه، گزارش، یا برنامه ی تلویزیونی )
مثال: The show was padded out to fill the hour.
برنامه رو کش دادن تا به یک ساعت برسه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
inflate – extend – stretch – overfill – elaborate – bulk up – overlengthen
کش دادن / آب بستن / طول دادن / پرحجم سازی / پُر کردن با مطالب اضافی
در زبان محاوره ای:
الکی کشش داد، با چرت وپرت پرش کرد، آب بستش کرد
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( نوشتاری / گفتاری – انتقادی ) :**
اضافه کردن مطالب غیرضروری یا کم اهمیت برای طولانی تر کردن متن، سخنرانی، یا مقاله
مثال: He padded out his essay with unnecessary quotes.
مقاله شو با نقل قول های بی ربط کش داد.
2. ** ( ساختاری – خنثی یا کاربردی ) :**
افزودن جزئیات یا محتوای اضافی برای رسیدن به حجم یا زمان موردنیاز ( مثلاً در فیلم نامه، گزارش، یا برنامه ی تلویزیونی )
مثال: The show was padded out to fill the hour.
برنامه رو کش دادن تا به یک ساعت برسه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
1 - طولانی کردن ( متن و. . . ) متن اضافه کردن ( برای طولانی جلوه دادن یک مقاله یا سخنرانی )
2 - پر کردن ( با چیز نرم ) لایی گذاشتن، لایه دار کردن
2 - پر کردن ( با چیز نرم ) لایی گذاشتن، لایه دار کردن