معنی: عدل بندی، بسته بندی، بار بندیمعانی دیگر: بسته بندی (به ویژه بسته بندی میوه و سبزی و گوشت و غیره به میزان تجارتی)، در قوطی ریزی، جعبه بندی، قوطی پر کنی، آکندگری، (پزشکی - دندان پزشکی) فتیله گذاری (برای جلوگیری از بسته شدن مجرا)، هر چیزی که برای بسته بندی به کار رود: مقوا، لفاف، پوشال (و غیره)
• (1)تعریف: the process of a person or thing that packs.
• (2)تعریف: the process of packing food, esp. meat.
• (3)تعریف: the fashion in which anything is packed.
• (4)تعریف: the material placed in a box or other container to protect its contents.
• (5)تعریف: material used to prevent or stop a leak.
جمله های نمونه
1. send packing
(ناگهان) اخراج یا مرخص کردن،گسیل کردن
2. a storm packing winds of 90 miles an hour
طوفانی که دارای بادهای 90 میل در ساعت بود
3. he was packing his books preparatory to his departure
برای مهیا شدن جهت عزیمت داشت کتاب های خود را بسته بندی می کرد.
4. the business of packing for a trip
عمل چمدان بستن برای سفر
5. the first volley sent the enemy packing
اولین رگبار گلوله دشمن را با دستپاچگی فرار داد.
6. unpacking a suitcase is easier than packing it
قرار دادن چیزها در چمدان آسانتر از خالی کردن آن است.
7. He left the packing to his wife.
[ترجمه yf] او بسته را برای همسرش گذاشت
|
[ترجمه گوگل]بسته بندی را به همسرش سپرد [ترجمه ترگمان]He را نزد زنش گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The price is £2 50, including postage and packing.
[ترجمه yf] قیمت 250 پوند است شامل هزینه ی ارسال و بسته بندی
|
[ترجمه گوگل]قیمت 250 پوند شامل هزینه پست و بسته بندی می باشد [ترجمه ترگمان]قیمت شامل ۲، ۵۰ پوند، از جمله هزینه و بسته بندی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The system costs £9 95 including postage, packing and a 12-month guarantee.
[ترجمه گوگل]هزینه این سیستم 995 پوند شامل هزینه پست، بسته بندی و ضمانت 12 ماهه است [ترجمه ترگمان]این سیستم ۹ میلیارد پوند شامل هزینه، بسته بندی و یک ضمانت ۱۲ ماهه هزینه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I ought to begin to think of packing it in as a journalist.
[ترجمه گوگل]من باید به عنوان یک روزنامه نگار به فکر جمع کردن آن باشم [ترجمه ترگمان]باید شروع کنم به فکر کردن به بسته بندی کردن آن به عنوان یک روزنامه نگار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I finally succeeded in packing her off to bed.
[ترجمه گوگل]بالاخره موفق شدم او را به رختخواب ببندم [ترجمه ترگمان]بالاخره موفق شدم که او را به رختخواب ببرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I don't think we've got enough packing cases for all the kitchen equipment.
[ترجمه گوگل]فکر نمیکنم برای همه وسایل آشپزخانه جعبه بستهبندی کافی داشته باشیم [ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم برای تمام تجهیزات آشپزخانه به اندازه کافی وسایل جمع کرده باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I'm toying with the idea of packing in my job.
[ترجمه گوگل]من دارم با ایده چمدان در کارم بازی می کنم [ترجمه ترگمان]دارم با ایده بسته بندی کردن شغلم بازی می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The new music group is packing the crowds in.
[ترجمه گوگل]گروه موسیقی جدید در حال جمع کردن جمعیت است [ترجمه ترگمان]گروه موسیقی جدید در حال بسته بندی کردن جمعیت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We know all along that he was packing a dictionary.
[ترجمه گوگل]ما همیشه می دانیم که او در حال بسته بندی یک فرهنگ لغت بود [ترجمه ترگمان]ما می دانیم که او یک فرهنگ لغت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عدل بندی (اسم)
baling, packing
بسته بندی (اسم)
packing, impaction
بار بندی (اسم)
packing
تخصصی
[حسابداری] بسته بندی [عمران و معماری] آکندگی - لایی - انباشتگی - رویه [کامپیوتر] فشرده سازی [برق و الکترونیک] جاگیری، جادهی [مهندسی گاز] بسته بندی، پوشش، لائی [زمین شناسی] تراکم فاصله بین دانه هایی که فابریک رسوبی را تشکیل می دهند، تراکم بستگی به اندازه دانه ها، شکل و جورشدگی آنها دارد [نساجی] بسته بندی - طاقه پیچی - عدل بندی [ریاضیات] بسته بندی، لایی، انباشتگی، بسته بندی، پوشالبندی، تراکم، عدلبندی، درزبندی، واشر [معدن] جرزبندی سقف (نگهداری) [پلیمر] فشردن
انگلیسی به انگلیسی
• packaging material; filling; caulking; manner in which a thing is packed; action of someone or something that packs
پیشنهاد کاربران
توجه: این واژه از نظر لغوی با packing هم معنی می باشد ولی در اصل یکسری تفاوت هایی دارند. packing فرآیندی ساده تر است که بیشتر با هدف محافظت از فرآورده در طی ذخیره سازی و حمل و نقل صورت گرفته می شود ولی packaging فرآیندی پیچیده تر است که عمدتاً در آن اطلاعات فرآورده و برند محصول نیز درج می گردد و با هدف بازرگانی تر صورت می گیرد و همچنین مقیاس وسیع تری از packing دارد. packing می تواند زیرمجموعه ای از packaging باشد. ... [مشاهده متن کامل]
در کروماتوگرافی به معنی فاز ساکنی که در ستون قرار می گیرد. ( می تواند سیلیکا یا. . . . . باشد )
در کروماتوگرافی به معنی ماده ای است که به عنوان فاز ساکن در ستون استفاده می شود ( می تواند سیلیکا یا . . . باشد )
جمع و جور کردن ( اسباب و اثاثیه ) for example: I am going away tomorrow. I am packing my things today because there won't be time tomorrow من فردا از اینجا خواهم رفت. امروز میخواهم وسایلم را جمع و جور کنم، چون فردا وقت نخواهد بود
packing ( حملونقل دریایی ) واژه مصوب: باربندی تعریف: بستن بارها به صورت ایمن