pack a punch

پیشنهاد کاربران

اصطلاح ) اینفرمال
1 - مشت های قوی و سریع داشتن، با مهارت و قدرتمند مشت زدن، قدرت و نیروی زیادی در چنته داشتن!
Rosie could pack a hefty punch
رزی توانست مشت های محکمی بزنه!
This engine packs a punch with 290 hp and 255 lb - ft
...
[مشاهده متن کامل]

این موتور قدرت زیادی در چنته دارد با 290 اسب بخار قدرت و گشتاور 255 پوند بر فوت.
2 - تأثیر زیاد داشتن، تأثیر فوق العاده داشتن، موثر و بانفوذ بودن ( معمولا برای اشخاص )
This Spanish wine really packs a punch
این شراب اسپانیایی واقعا تأثیر فوق العاده ای دارد.
His speech packed a punch
سخنرانی اش تأثیر زیادی داشت

بپرس