pacifier

/ˈpæsəˌfaɪər//ˈpæsɪfaɪə/

معنی: تسکین دهنده، پستان مصنوعی، پستانک
معانی دیگر: آرام ساز، آرامبخش، آسودبخش، صلح آور، صلح جو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pliable device for an infant to suck on, esp. in the shape of a nipple.

(2) تعریف: one who pacifies; peacemaker.

جمله های نمونه

1. The mothers stoppered their babies 'mouths with pacifiers.
[ترجمه گوگل]مادران دهان نوزادان خود را با پستانک بستند
[ترجمه ترگمان]مادران بچه های خود را با پستونک و پستونک دنبال می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The best pacifier appears to be applause, the kind of attention 2-year-olds demand from their parents.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بهترین پستانک تشویق است، نوع توجهی که کودکان 2 ساله از والدین خود می خواهند
[ترجمه ترگمان]بهترین pacifier برای تشویق و تشویق افراد ۲ ساله از والدینشان به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Food can be a pacifier to disturbed feelings.
[ترجمه گوگل]غذا می تواند یک پستانک برای احساسات آشفته باشد
[ترجمه ترگمان]غذا می تواند a برای احساسات مزاحم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Did Mommy stick a pacifier up your ass and tuck you in?
[ترجمه گوگل]آیا مامان پستانک روی الاغت چسبانده و تو را داخل کرده است؟
[ترجمه ترگمان]مامانی یه پستونک بهت داد و tuck تو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The baby reached for the pacifier.
[ترجمه گوگل]بچه دستش را به سمت پستانک برد
[ترجمه ترگمان]بچه به طرف پستونک دراز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the child gets older, the pacifier can be converted to a teething ring and then removed completely, leaving the child with a comforting doll.
[ترجمه گوگل]همانطور که کودک بزرگتر می شود، پستانک را می توان به حلقه دندان درآوردن تبدیل کرد و سپس به طور کامل خارج کرد و کودک را با یک عروسک آرامش بخش باقی گذاشت
[ترجمه ترگمان]وقتی کودک بزرگ تر می شود، pacifier را می توان به حلقه teething تبدیل کرد و سپس به طور کامل حذف شد و کودک را با یک عروسک تسلی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The baby was biting at the pacifier.
[ترجمه گوگل]بچه در حال گاز گرفتن پستانک بود
[ترجمه ترگمان] بچه داشت توی پستونک گاز می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Never use a bottle nipple for pacifier.
[ترجمه گوگل]هرگز از نوک بطری برای پستانک استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]هرگز از نوک پستان برای pacifier استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Temperatures measured orally, by electronic pacifier, or by ear canal are also accurate if done properly.
[ترجمه گوگل]دمای اندازه گیری شده به صورت خوراکی، پستانک الکترونیکی یا توسط کانال گوش نیز اگر به درستی انجام شود، دقیق است
[ترجمه ترگمان]درجه حرارت اندازه گیری شده به صورت شفاهی، توسط pacifier الکترونیکی، یا مجرای گوش نیز در صورتی که به درستی انجام شود، دقیق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The main products pacifier pacify, pacifiers and other animals.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی پستانک پستانک، پستانک و حیوانات دیگر
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی pacifier، pacifiers و حیوانات دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tom: I don't know. Maybe she wants her pacifier?
[ترجمه گوگل]تام: من نمی دانم شاید او پستانک خود را می خواهد؟
[ترجمه ترگمان]- نمی دونم شاید میخواد پستونک شه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Give no artificial teat or pacifier to your breastfeeding baby.
[ترجمه گوگل]به نوزاد شیرده خود پستانک مصنوعی یا پستانک ندهید
[ترجمه ترگمان]هیچ teat یا pacifier مصنوعی به نوزاد خود ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The telly is a universal pacifier.
[ترجمه گوگل]تلوی پستانک جهانی است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون یک پستونک جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The baby was sucking on a pacifier.
[ترجمه گوگل]بچه در حال مکیدن پستانک بود
[ترجمه ترگمان] بچه داره یه پستونک می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسکین دهنده (اسم)
propitiator, pacifier, pacificator, quencher

پستان مصنوعی (اسم)
gig, pacifier

پستانک (اسم)
teat, papilla, pacifier

انگلیسی به انگلیسی

• placater, appeaser; mouthpiece with rubber nipple for babies to suck on
a pacifier is a child's dummy; used in american english.

پیشنهاد کاربران

❍ اسم ( ) : چوشک [فارسی افغانستان]
پستانک
مثال:
As soon as he pulls the pacifier out of his mouth, we put it in his mouth again to calm him down!
به محض اینکه او پستانک را از دهانش بیرون می اندازد، ما دوباره آن را در دهانش می گذاریم تا او را آرام کنیم.
pacifier ( n ) ( p�səˌfaɪər ) =a specially shaped rubber or plastic object for a baby to suck
pacifier
پستانک، سرپستانِ لاستیکی، پلاستیکی، یا سیلیکونی است که برای مکیدن به نوزاد یا کودک خردسال داده می شود. در حالت استاندارد دارای یک سرپستان، سپر دهان، و دسته است. سپر دهان و یا دسته به اندازهٔ کافی بزرگ ساخته می شود تا از خطر خفگی یا بلعیدن آن توسط کودک جلوگیری شود. در گویش عامیانه بدان پستونک گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

Rubber, plastic or silicone nipple for infants to suck upon
A pacifier is a rubber, plastic, or silicone nipple substitute given to an infant to suckle upon between feedings to quiet its distress by satisfying the need to suck when it does not need to eat. Pacifiers normally have three parts, an elongated teat, a mouth shield, and a handle. The mouth shield is large enough to prevent the child from attempting to take the pacifier into its mouth, and so forecloses the danger that the child will swallow then choke on it.

pacifierpacifierpacifier
پستونک

بپرس