pulling


الکترونیک : خمیدگى

جمله های نمونه

1. the children were pulling ill-mannered mugs
بچه ها با بی ادبی (به ما) دهی کجی می کردند.

2. the horse was pulling the cart
اسب گاری را می کشید.

3. i open the can by pulling the metal tab
قوطی را با کشیدن زبانه ی فلزی باز می کنم.

4. by hard scrabbling he succeeded in pulling the cart out of the gutter
با تقلای سخت موفق شد گاری را از جوی بیرون بیاورد.

5. The fire engines were just pulling up, sirens blaring.
[ترجمه گوگل]ماشین‌های آتش‌نشانی در حال حرکت بودند، آژیرها به صدا درآمدند
[ترجمه ترگمان]موتورهای آتش نشانی تازه از هم جدا می شدند و صدای آژیر به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pulling out to overtake, the car collided head-on with a van.
[ترجمه گوگل]هنگام بیرون کشیدن برای سبقت گرفتن، ماشین از رو به رو با یک ون برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که با یک بارکش سر و کله ت - - ت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The car was pulling a trailer, which carried a boat.
[ترجمه گوگل]ماشین در حال کشیدن یک تریلر بود که یک قایق را حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین یدک کش بود که قایق را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You naughty boy, stop pulling the cat's tail.
[ترجمه گوگل]ای پسر شیطون، دست از کشیدن دم گربه بردار
[ترجمه ترگمان] پسر شیطون، دم گربه رو نکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The horse on the left side isn't pulling.
[ترجمه گوگل]اسب سمت چپ نمی کشد
[ترجمه ترگمان]اسب سمت چپ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were pulling hard for the small island.
[ترجمه گوگل]برای جزیره کوچک سخت می کشیدند
[ترجمه ترگمان]ان ها به سختی به سمت جزیره کوچک کشیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What are you pulling a face at now?
[ترجمه گوگل]حالا به چه کاری دست می کشی؟
[ترجمه ترگمان]الان داری چیکار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He succeeded in pulling through the difficulty.
[ترجمه گوگل]او موفق شد از سختی عبور کند
[ترجمه ترگمان]موفق شد مشکل را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If there's any trouble, raise/sound the alarm by pulling the emergency cord.
[ترجمه گوگل]اگر مشکلی وجود دارد، با کشیدن سیم اضطراری، زنگ هشدار را بلند کنید/صدا کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مشکلی وجود دارد، با کشیدن طناب اضطراری، زنگ خطر را بالا \/ صدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's always pulling me up for/over my bad spelling.
[ترجمه گوگل]او همیشه مرا به خاطر املای بدم می کشاند
[ترجمه ترگمان]او همیشه مرا به خاطر تلفظ بد تلفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pulling himself upright, he squared his shoulders.
[ترجمه گوگل]خودش را به حالت قائم کشید و شانه هایش را مربع کرد
[ترجمه ترگمان]شانه بالا انداخت و شانه هایش را صاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] کشیدگی اثری که بسامد نوسان را وادار به تغییر از مدار می کند . این اثر به دلیل تزویج ناخواسته به منبع بسامدی دیگر تاثیر تغییرات امپدانس بار نوسان ساز ایجاد می شود .
[نساجی] از ریشه درآوردن گیاه کتان از زمین - فشار تنگی لباس - کشیدگی
[] طناب کشی

انگلیسی به انگلیسی

• grabbing and drawing toward; towing, dragging

پیشنهاد کاربران

بپرس