proposer

/prəˈpoʊzər//prəˈpəʊzə/

معنی: پیشنهاد کننده
معانی دیگر: پیشنهاد کننده

جمله های نمونه

1. Do we have a proposer for this motion?
[ترجمه گوگل]آیا پیشنهادی برای این طرح داریم؟
[ترجمه ترگمان]ما برای این حرکت مجوز داریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The proposer of the motion tonight is Jonathan Hesk.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده این حرکت امشب جاناتان هسک است
[ترجمه ترگمان]The حرکت امشب \"جاناتان Hesk\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Candidates need a proposer and seconder whose names are kept secret.
[ترجمه گوگل]نامزدها به یک پیشنهاد دهنده و ثانویه نیاز دارند که اسامی آنها مخفی بماند
[ترجمه ترگمان]نامزدها به پیشنهادکننده و seconder نیاز دارند که اسامی آن ها مخفی نگه داشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A proposed right is a claim which the proposer would like the society to enforce.
[ترجمه گوگل]حق پیشنهادی ادعایی است که پیشنهاد دهنده مایل است جامعه آن را اجرا کند
[ترجمه ترگمان]یک حق پیشنهادی، ادعایی است که پیشنهادکننده از جامعه می خواهد که آن را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The names of the proposer and seconder will not be published and will remain confidential to the scrutineers.
[ترجمه گوگل]اسامی پیشنهاد دهنده و نفر دوم منتشر نخواهد شد و برای بازرسان محرمانه خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]اسامی پیشنهادکننده و seconder منتشر نخواهد شد و برای the محرمانه باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The proposer and seconder must be ordinary life member of the Maha Bodhi School Alumni.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده و نفر دوم باید از اعضای عادی زندگی فارغ التحصیلان مدرسه ماها بودی باشند
[ترجمه ترگمان]پیشنهادکننده و seconder باید یکی از اعضای عادی زندگی فارغ التحصیلان مدرسه Maha Bodhi باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The proposer, seconder and candidates must not be disqualified at the date of nomination.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده، نفر دوم و نامزدها نباید در تاریخ نامزدی رد صلاحیت شوند
[ترجمه ترگمان]پیشنهادکننده، seconder و نامزدها نباید در تاریخ کاندید شدن رد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The motion can not be put, because the proposer can not find a seconder for it.
[ترجمه گوگل]حرکت را نمی توان قرار داد، زیرا پیشنهاد دهنده نمی تواند برای آن ثانویه پیدا کند
[ترجمه ترگمان]این حرکت را نمی توان انجام داد، چون پیشنهادکننده نمی تواند یک seconder برای آن پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Obstructing the giving of notification by the proposer or insured.
[ترجمه گوگل]ممانعت از ابلاغ توسط پیشنهاد دهنده یا بیمه شده
[ترجمه ترگمان]کاهش دادن اطلاع توسط پیشنهادکننده یا بیمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The proposer in person for business or professional purposes are covered in all cases.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد دهنده شخصاً برای مقاصد تجاری یا حرفه ای در کلیه موارد تحت پوشش قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پیشنهادکننده فرد برای اهداف تجاری یا حرفه ای در همه موارد پوشش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When obtaining signatures to the nomination paper the candidate must obtain the signatures of the proposer and seconder first.
[ترجمه گوگل]در هنگام اخذ امضاء برای برگه نامزدی، نامزد باید ابتدا امضای پیشنهاد دهنده و نفر دوم را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]در هنگام کسب امضاها برای اوراق نامزدی، نامزدها باید ابتدا امضا پیشنهادکننده و seconder را کسب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A nomination is made on a prescribed nomination form, signed by the candidate, proposer and seconder.
[ترجمه گوگل]نامزدی در فرم تعیین شده نامزدی که توسط نامزد، پیشنهاد دهنده و نفر دوم امضا شده است انجام می شود
[ترجمه ترگمان]نامزدی بر روی یک فرم ثبت نام از پیش تعیین شده امضا شده توسط نامزد، پیشنهادکننده و seconder امضا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Elections Only corporate members may participate in elections, either as candidate, proposer, seconder or voter.
[ترجمه گوگل]انتخابات فقط اعضای شرکت می توانند در انتخابات شرکت کنند، چه به عنوان نامزد، پیشنهاد دهنده، دوم یا رأی دهنده
[ترجمه ترگمان]انتخابات تنها اعضای شرکت ممکن است در انتخابات شرکت کنند، چه به عنوان نامزد، پیشنهادکننده، seconder یا رای دهنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For the sake of strengthening the inner management and incorruptness, we have set the surveillant video system linking to the system software that can meets the demand of proposer.
[ترجمه گوگل]به منظور تقویت مدیریت داخلی و عدم فساد، ما سیستم ویدئویی نظارتی را به نرم افزار سیستمی پیوند داده ایم که می تواند تقاضای پیشنهاد دهنده را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]برای تقویت مدیریت درونی و incorruptness، ما سیستم ویدئویی surveillant که به نرم افزار سیستم متصل می شود را تنظیم کردیم که می تواند تقاضای پیشنهادکننده را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشنهاد کننده (اسم)
bidder, proposer, mover

انگلیسی به انگلیسی

• one who suggests

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : propose / proposition
✅️ اسم ( noun ) : proposal / proposition / proposer
✅️ صفت ( adjective ) : propositional
✅️ قید ( adverb ) : _
ایجاب کننده ( حقوق )
خواستگار

بپرس