prismatic

/ˌprɪzˈmætɪk//prɪzˈmætɪk/

معنی: منشوری، منشور وار
معانی دیگر: منشور مانند، شوشه سان، (منشور) نورشکن، طیف مانند، رنگارنگ، خیره کننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: prismatically (adv.)
(1) تعریف: of, like, or relating to a prism.

(2) تعریف: refracting light, in the manner of a prism.

(3) تعریف: formed by a prism, as colors.

(4) تعریف: having many colors; iridescent; dazzling.
مشابه: motley

جمله های نمونه

1. Yet in his prismatic experiments he mentions only red and blue.
[ترجمه گوگل]با این حال او در آزمایشات منشوری خود فقط از قرمز و آبی نام می برد
[ترجمه ترگمان]با این حال در تجربیات منشوری خود او فقط قرمز و آبی یاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dragonflies dip and buzz, their prismatic wings turning the waning sunlight to diamonds.
[ترجمه گوگل]سنجاقک‌ها غوطه‌ور می‌شوند و وزوز می‌کنند، بال‌های منشوری آن‌ها نور خورشید را به الماس تبدیل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]غوطه خوردن و وزوز، بال های منشوری رنگ نور خورشید رو به افول به سوی الماس تبدیل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prismatic crystal of Barite on Calcite crystals.
[ترجمه گوگل]کریستال منشوری باریت بر روی بلورهای کلسیت
[ترجمه ترگمان]کریستال Prismatic of روی کریستال های calcite
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the sun rose a hundred prismatic hues were reflected from it.
[ترجمه گوگل]وقتی خورشید طلوع کرد، صد رنگ منشوری از آن منعکس شد
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید یک صد تن از رنگ های مختلف را از آن بیرون می کشید، از آن منعکس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A matrix method is introduced to calculate the prismatic effect due to decentration in spherocylindrical lenses.
[ترجمه گوگل]یک روش ماتریسی برای محاسبه اثر منشوری ناشی از عدم تمرکز در عدسی‌های کروی استوانه‌ای معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش ماتریسی برای محاسبه اثر منشوری به علت to در لنزهای spherocylindrical معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The prismatic resolution of sunlight into its spectral colors.
[ترجمه گوگل]تفکیک منشوری نور خورشید به رنگ های طیفی آن
[ترجمه ترگمان]وضوح منشوری نور خورشید در رنگ های طیفی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The free vibration problems of slender prismatic beam with a single opening crack are studied.
[ترجمه گوگل]مشکلات ارتعاش آزاد تیر منشوری باریک با یک ترک باز بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]مشکلات ارتعاش آزاد پرتوی منشوری با یک ترک باز بررسی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The principle and keys for measuring prismatic power of helmet viewing window were described.
[ترجمه گوگل]اصل و کلیدهای اندازه گیری قدرت منشوری پنجره مشاهده کلاه ایمنی شرح داده شد
[ترجمه ترگمان]اصل و کلید برای اندازه گیری قدرت منشوری از پنجره مشاهده گر توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The condition of uniaxial stress is approximated in prismatic bars subjected to pure axial tensile.
[ترجمه گوگل]شرایط تنش تک محوری در میله‌های منشوری که تحت کشش محوری خالص قرار دارند، تقریبی است
[ترجمه ترگمان]شرایط تنش تک محوری با میله های منشوری در معرض کشش محوری خالص تقریب زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prismatic joints are considered to be actuated.
[ترجمه گوگل]مفاصل منشوری فعال در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]اتصالات منشوری در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Beryl crystals occurring in nature are mostly prismatic, tabular ones are rarely observed.
[ترجمه گوگل]بلورهای بریل که در طبیعت یافت می شوند عمدتاً منشوری هستند، بلورهای جدولی به ندرت مشاهده می شوند
[ترجمه ترگمان]به ندرت دیده می شود که کریستال های بریل که در طبیعت اتفاق می افتند به ندرت دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was found that there exist prismatic dislocations, stacking faults, array of dislocations and dislocation network.
[ترجمه گوگل]مشخص شد که نابجایی های منشوری، گسل های پشته ای، آرایه ای از نابجایی ها و شبکه نابجایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که نابجایی منشوری، خطاهای دسته ای، آرایه نابجایی و شبکه نابجایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We owe the discovery of prismatic spectrum to Isaac Newton.
[ترجمه گوگل]ما کشف طیف منشوری را مدیون اسحاق نیوتن هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به کشف طیف منشوری برای اسحاق نیوتن مدیون هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The measure errors of prismatic and spherical powers are analyzed, from which it is concluded that the precision of the position detector is the key to the method.
[ترجمه گوگل]خطاهای اندازه گیری توان های منشوری و کروی تجزیه و تحلیل می شوند، که از آن نتیجه می گیریم که دقت آشکارساز موقعیت کلید روش است
[ترجمه ترگمان]خطاهای اندازه گیری توان های منشوری و کروی آنالیز می شوند، که به این نتیجه رسیده اند که دقت ردیاب موقعیت کلید روش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منشوری (صفت)
prismatic

منشور وار (صفت)
prismatic

تخصصی

[عمران و معماری] منشوری
[زمین شناسی] منشوری - الف) به ذره رسوبی دارای طول 1/5 تا 3 برابر عرض گفته می شود.(کرینین، 1948، ص142). - ب) مرتبط با منشور رسوبی. - ج) مرتبط با منشور بلورشناختی. - د) به بلوری گفته میشود که در یک بعد بسیار طویل تر از دو بعد دیگر است . در آن مقدار زیادی دانه های منشوری وجود دارد که دارای جهت یابی تقریباً موازی بوده، به نحوی که معمولاً در نمونه دستی یا مقطع نازک، ظاهر جهتدار را نشان می دهند.
[صنعت] منشوری، خطی، انتقالی، شیاری
[خاک شناسی] منشوری

انگلیسی به انگلیسی

• of a prism, resembling a prism; multi-faceted, varied, diverse

پیشنهاد کاربران

بپرس