فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: predates, predating, predated
• (1) تعریف: to occur or exist before.
- Their mutual dislike predates this quarrel.
[ترجمه ترگمان] دوست مشترک آنها قبل از این که این دعوا را شروع کنند، نفرت داشتند
[ترجمه گوگل] اختلاف نظر متقابل آنها پیش از این نزاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to have or give an earlier date than.
• مشابه: antedate
- This check predates our contract.
[ترجمه ترگمان] این چک از قرار قبلی ما پیش اومده
[ترجمه گوگل] این بررسی قبل از قرارداد ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید - They signed the mortgage on May 31, but predated it May 1.
[ترجمه ترگمان] آنها در روز ۳۱ ماه مه این وام را امضا کردند، اما قبل از ۱ ماه مه از آن گذشته بودند
[ترجمه گوگل] آنها وام مسکن را در 31 ماه مه امضا کردند، اما مهلت آن را 1 ماه مه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید