prat

/præt//præt/

(خودمانی) کپل، بقچه بندی

جمله های نمونه

1. He looked a right prat in that pink suit.
[ترجمه گوگل]او در آن کت و شلوار صورتی به نظر می رسد که یک حیوان سگ درست است
[ترجمه ترگمان]در آن کت و شلوار صورتی، He درست و حسابی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What's that prat doing out there now?
[ترجمه گوگل]الان اون مالخر اون بیرون چیکار میکنه؟
[ترجمه ترگمان]اون prat دیگه اون بیرون چی کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You've made me spill my drink, you prat!
[ترجمه گوگل]تو باعث شدی که نوشابه ام را بریزم، ای پرت!
[ترجمه ترگمان]تو منو مجبور به ریختن نوشیدنی کردی، کله پوک!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's a bit of a prat.
[ترجمه گوگل]او کمی خرگوشه است
[ترجمه ترگمان]یه ذره of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He got drunk and made a complete prat of himself.
[ترجمه گوگل]او مست شد و از خودش یک کله پاچه درست کرد
[ترجمه ترگمان]مست کرد و جلوی خودش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Prat Summarizing the paper and bringing forward what we should focus on later.
[ترجمه گوگل]پرات مقاله را خلاصه می‌کند و آنچه را که بعداً باید روی آن تمرکز کنیم، ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]Prat این مقاله را به طور خلاصه بیان کرده و آنچه را که باید بر روی آن تمرکز کنیم مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You know what an absolute prat he was, how much he admired his worthless father.
[ترجمه گوگل]می دانی که چه مردی مطلق بود، چقدر پدر بی ارزشش را تحسین می کرد
[ترجمه ترگمان]تو که می دونی اون چه قدر احمق بود، چه قدر پدرش رو تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I prat that your company is a lot of developments.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که شرکت شما در حال پیشرفت های زیادی است
[ترجمه ترگمان]I که شرکت شما تحولات زیادی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclude the speech prat make a reservation and limitation of the technical trade.
[ترجمه گوگل]به پایان رساندن سخنرانی، یک رزرو و محدودیت در تجارت فنی ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان] Conclude the prat a make limitation trade technical technical of of of of of of of of of of of of of of of of of of of of limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation limitation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fact that the prat in contact with the material is made with stainless steel brings qualified anti-corrosion performance, meeting with the GMP standard.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که پرات در تماس با مواد از فولاد ضد زنگ ساخته شده است، عملکرد ضد خوردگی واجد شرایط را به همراه دارد که با استاندارد GMP مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که the در تماس با مواد با فولاد ضد زنگ ساخته می شود، عملکرد ضد خوردگی را به همراه استاندارد GMP به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The location on prat avenue is awesome, 3 minute walk to the mtr station and has many nice restaurants and cafes around.
[ترجمه گوگل]موقعیت مکانی در خیابان پرات عالی است، 3 دقیقه پیاده تا ایستگاه مترو فاصله دارد و رستوران ها و کافه های زیبای اطراف دارد
[ترجمه ترگمان]مکان روی خیابان پرات بسیار عالی است، ۳ دقیقه به ایستگاه mtr می رود و رستوران ها و کافه های خوب زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article interprets the New Headquarters of Prat Royal Golf Club designed by Carlos Ferrater Architects Associates through aspects such as topography, functional layout, and building materials.
[ترجمه گوگل]این مقاله دفتر مرکزی جدید باشگاه گلف رویال پرات را که توسط همکاران معماران کارلوس فراتر طراحی شده است از طریق جنبه هایی مانند توپوگرافی، چیدمان عملکردی و مصالح ساختمانی تفسیر می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تفسیر مقر جدید باشگاه گلف رویال Prat که توسط کارلوس Ferrater Architects از طریق جنبه هایی از قبیل توپوگرافی، چیدمان کارکردی و مصالح ساختمانی طراحی شده است، تفسیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hate to do anybody down, but I do think that Malcolm is a right prat.
[ترجمه گوگل]من از تحقیر کسی متنفرم، اما فکر می‌کنم مالکوم کار درستی است
[ترجمه ترگمان]متنفرم از این که کسی رو زمین بزنم، اما فکر می کنم که Malcolm a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Method: In a mixing tin with ice combine 1 1/4oz TIO PEPE, 1/4oz NOILLY PRAT and 1 drop of lemon essential oil. Stir and strain into a chilled urban martini glass.
[ترجمه گوگل]روش کار: در یک قالب مخلوط کن با یخ، 1/4 اونس TIO PEPE، 1/4 اونس NOILLY PRAT و 1 قطره اسانس لیمو را مخلوط کنید هم بزنید و در یک لیوان مارتینی شهری سرد شده صاف کنید
[ترجمه ترگمان]روش: در یک قلع مخلوط با یخ با ترکیب ۱ \/ ۴ اونس tio pepe، ۱ \/ ۴ اونس NOILLY prat و ۱ قطره روغن اسانس لیمو به سوی لیوان مارتینی \"مارتینی\" یخ سرد بزنید و به هم بزنید و بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. METHODS:The tissue section method and GPC were used to test the change in the planting prat, liver and kidney.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: از روش مقطع بافت و GPC برای آزمایش تغییر در رت‌های کاشت، کبد و کلیه استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: روش بخش بافت و GPC برای آزمایش تغییرات در کاشت prat، کبد و کلیه استفاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) stupid, foolish, dumb; buttocks, backside, bum
if you call someone a prat, you mean that they are very stupid or foolish; an informal word which some people find offensive.

پیشنهاد کاربران

معنی فعل:بجای مسئولانه رفتارکردن احمقانه رفتار کردن
به صورت فعل:احمقانه رفتارکردن بویژه وقتی بایستی مسئولانه رفتار کنی
A foolish, stupid person
You are mot being a curious, you are being a prat
۱. خل و چل، خل وضع، احمق
۲. کپل، ماتحت

بپرس