posthumously


پس از مرگ

جمله های نمونه

1. Her last book was published posthumously in 194
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او پس از مرگ در سال 194 منتشر شد
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او پس از مرگش در ۱۹۴ به چاپ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was confirmed posthumously as a member of the Chinese Communist Party.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ به عنوان یکی از اعضای حزب کمونیست چین تایید شد
[ترجمه ترگمان]او پس از مرگش به عنوان عضوی از حزب کمونیست چین تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His last novel was published posthumously.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او پس از مرگ منتشر شد
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او پس از مرگش منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was posthumously awarded the Military Cross.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ صلیب نظامی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او پس از مرگش به مدال صلیب نظامی اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the war she was posthumously awarded the George Cross.
[ترجمه گوگل]پس از جنگ به او پس از مرگ صلیب جورج اعطا شد
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ، پس از مرگش به جورج صلیب اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The prize was awarded posthumously.
[ترجمه گوگل]این جایزه پس از مرگ اهدا شد
[ترجمه ترگمان]این جایزه پس از مرگش اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Current law states that a child conceived posthumously is legally fatherless and should be registered as such.
[ترجمه گوگل]قانون فعلی بیان می‌کند که بچه‌ای که پس از مرگ باردار می‌شود از نظر قانونی بدون پدر است و باید به عنوان فرزند ثبت شود
[ترجمه ترگمان]قانون کنونی می گوید که کودکی پس از مرگ به صورت قانونی بی پدر شده است و باید به این عنوان ثبت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For this he was posthumously awarded the Military Cross.
[ترجمه گوگل]برای این کار او پس از مرگ صلیب نظامی اعطا شد
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ، به او صلیب نظامی داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These piano pieces were published posthumously.
[ترجمه گوگل]این قطعات پیانو پس از مرگ منتشر شد
[ترجمه ترگمان]این پیانو پس از مرگش به چاپ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jackson is being honored posthumously with the Recording Academy's Lifetime Achievement Award.
[ترجمه گوگل]جکسون پس از مرگ با جایزه یک عمر دستاورد آکادمی ضبط مفتخر شد
[ترجمه ترگمان]\"جکسون\" پس از اهدای جایزه دستاورد عمر آکادمی در حال مفتخر شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her final collection, Strange Victory appeared posthumously that same year.
[ترجمه گوگل]آخرین مجموعه او، پیروزی عجیب، پس از مرگ در همان سال ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]مجموعه نهایی او، پیروزی عجیبی در همان سال، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After death, he was posthumously awarded the title of martyr by the military command.
[ترجمه گوگل]پس از مرگ از سوی فرماندهی نظامی لقب شهید را پس از مرگ به وی اعطا کرد
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ، او پس از مرگش به عنوان شهید فرمانده نظامی به او اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. King Sejong - ming, left politics posthumously.
[ترجمه گوگل]پادشاه سجونگ - مینگ، سیاست را پس از مرگ ترک کرد
[ترجمه ترگمان]پادشاه Sejong -، پس از مرگش سیاست را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was posthumously awarded a Silver Star.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ ستاره نقره ای دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]پس از مرگش یک ستاره نقره ای به او اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• after the death

پیشنهاد کاربران

/ˈpɒs. tʃə. məs. li/
after a person's death
قید/ پس از مرگ
His last novel was published posthumously
He died on Iwo Jima and was posthumously awarded the Medal of Honor
Pope Boniface VIII, the head of the Catholic Church between 1294 and 1303, appears to have been anything but holy. There are quite a few accounts of him abusing numerous women and children. So much so that he was posthumously accused of heresy and sodomy
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/posthumously?q=posthumously
پس از مرگ
بدنیاآمدن پس ازمرگ کسی

بپرس