polluted

/pəˈlutəd//pəˈlutəd/

معنی: نجس، ملوی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pollutedness (n.)
• : تعریف: made unclean, impure, unhealthy, or corrupt; contaminated.
متضاد: clean, pure
مشابه: impure

- We were tired of breathing polluted air in the city.
[ترجمه ❤️❤️] ما از نفس کشیدن در هوای آلوده خسته شدیم
|
[ترجمه Sabaabd] ما از تنفس هوای آلوده درشهر خسته شده بودیم
|
[ترجمه 🥰] ما از تنفس هوای آلوده ی شهر خسته شدیم
|
[ترجمه ♥hasti 💛] ما از نفش کشدین در شهر آلوذه خسته شدیم
|
[ترجمه Setayesh] ما از تنفس در هوای آلوده ی شهر خسته شده بودیم.
|
[ترجمه گوگل] از تنفس هوای آلوده در شهر خسته شده بودیم
[ترجمه ترگمان] ما از تنفس هوای آلوده در شهر خسته شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Excessive wealth has caused them to have polluted values.
[ترجمه گوگل] ثروت بیش از حد باعث شده است که ارزش های آلوده ای داشته باشند
[ترجمه ترگمان] ثروت بیش از حد باعث شده است که آن ها مقادیر آلوده داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a polluted cup
فنجان نجس

2. a polluted lake
دریاچه ی آلوده

3. the polluted atmosphere of large cities
هوای آلوده ی شهرهای بزرگ

4. Polluted water sources are a hazard to wildlife.
[ترجمه گوگل]منابع آب آلوده یک خطر برای حیات وحش است
[ترجمه ترگمان]منابع آب آلوده، خطری برای حیات وحش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A leakage of kerosene has polluted water supplies.
[ترجمه گوگل]نشت نفت سفید باعث آلودگی منابع آب شده است
[ترجمه ترگمان]نشت نفت، تامین آب آلوده را آلوده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many rivers and lakes are seriously polluted.
[ترجمه گوگل]بسیاری از رودخانه ها و دریاچه ها به طور جدی آلوده هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رودخانه ها و دریاچه ها به شدت آلوده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The river has been polluted by waste products from the factory.
[ترجمه گوگل]رودخانه توسط مواد زائد کارخانه آلوده شده است
[ترجمه ترگمان]این رودخانه با محصولات زائد از کارخانه آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our water supply is becoming polluted with nitrates.
[ترجمه گوگل]منبع آب ما در حال آلوده شدن به نیترات است
[ترجمه ترگمان]تامین آب ما با نیترات ها آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Try to procure us some specimens of the polluted water from the river.
[ترجمه گوگل]سعی کنید نمونه هایی از آب آلوده رودخانه را برای ما تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید چند نمونه از آب آلوده را از رودخانه تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The island has been seriously polluted by a copper mine.
[ترجمه گوگل]این جزیره توسط یک معدن مس به شدت آلوده شده است
[ترجمه ترگمان]این جزیره به طور جدی توسط یک معدن مس آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The air is heavily polluted with traffic fumes.
[ترجمه گوگل]هوا به شدت با دودهای ترافیکی آلوده است
[ترجمه ترگمان]هوا به شدت با دود ترافیک آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Breathing such polluted air is the equivalent of smoking ten cigarettes a day.
[ترجمه گوگل]تنفس چنین هوای آلوده ای معادل کشیدن ده نخ سیگار در روز است
[ترجمه ترگمان]تنفس چنین هوای آلوده معادل کشیدن ۱۰ سیگار در روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The water is alleged to be polluted with mercury.
[ترجمه گوگل]گفته می شود آب آلوده به جیوه است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که آب آلوده به جیوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is probably the most polluted body of water in the world.
[ترجمه گوگل]احتمالاً آلوده ترین آب جهان است
[ترجمه ترگمان]آن احتمالا آلوده ترین مکان آب در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most people don't realize that they are breathing polluted air.
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم متوجه نیستند که هوای آلوده تنفس می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب مردم نمی دانند که هوای آلوده تنفس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نجس (صفت)
unclean, untouchable, polluted

ملوی (صفت)
polluted

انگلیسی به انگلیسی

• contaminated, dirtied, soiled

پیشنهاد کاربران

Polluted آلوده
Pollute آلوده کردن
Pollution آلودگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pollute
✅️ اسم ( noun ) : pollution / pollutant / polluter
✅️ صفت ( adjective ) : polluted
✅️ قید ( adverb ) : _
عالی من تو هیچ دیکشنری متضادی رو پیدا نمی کردم
آلودهpolluted
Tehran is polluted
تهران آلوده هست ( هواش )
polluted ( adj ) = contaminated ( adj )
به معناهای : آلوده، کثیف، فاسد کننده، شیمیایی، سمی، مسموم، ناپاک، ناخالص، پالایش نشده
آلوده ، کثیف
made unclean and dirty
کثیف، آلوده، ناپاک، مخالف تمیز، نجس و مخالف پاک
آلوده
مثال:polluted water یعنی آب آلوده
آلوده.
هوای کثیف وآلوده و ناپاک
کثیف وآلوده
آلوده شده
آلودگی
آلوده _نجس_
الوده و کثیف
کثیف والوده

آلوده - کثیف

عامل بیماری
Made dirty
آلوده و کثیف
آلوده

الوده
آلوده
کثیف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس