political prisoner


زندانی سیاسی

جمله های نمونه

1. The political prisoner had been held in complete isolation .
[ترجمه گوگل]این زندانی سیاسی در انزوا کامل نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]زندانی سیاسی در انزوای کامل به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was in no sense a political prisoner, but a gangster and racketeer who rightly did six years in jail.
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه یک زندانی سیاسی نبود، بلکه یک گانگستر و دزدگیر بود که به درستی شش سال در زندان بود
[ترجمه ترگمان]او به هیچ وجه زندانی سیاسی نبود، بلکه گنگستر و racketeer بود که شش سال در زندان کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was a political prisoner .
[ترجمه گوگل]او یک زندانی سیاسی بود
[ترجمه ترگمان] اون یه زندانی سیاسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But he was not the criminal type. Political prisoner?
[ترجمه گوگل]اما او جنایتکار نبود زندانی سیاسی؟
[ترجمه ترگمان]اما او از نوع جنایت نبود متهم سیاسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Adopt a family whose breadwinner is a political prisoner or has been executed.
[ترجمه گوگل]خانواده ای را بپذیرید که نان آور آن زندانی سیاسی باشد یا اعدام شده باشد
[ترجمه ترگمان]یک خانواده را به فرزندی قبول کنید که نان آور سیاسی است یا اعدام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The political prisoner is pardoned by the president.
[ترجمه گوگل]این زندانی سیاسی توسط رئیس جمهور عفو می شود
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور از سوی رئیس جمهور مورد عفو قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nelson Mandela was a political prisoner for many years.
[ترجمه گوگل]نلسون ماندلا سال ها زندانی سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]نلسون ماندلا چندین سال زندانی سیاسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After WWII, Comisarul Moldovan spent years as a political prisoner.
[ترجمه گوگل]پس از جنگ جهانی دوم، کمیسارول مولداوی سال ها به عنوان یک زندانی سیاسی گذراند
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ جهانی دوم، Comisarul Moldovan به عنوان یک زندانی سیاسی سپری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The government granted an amnesty to all political prisoner.
[ترجمه گوگل]دولت برای همه زندانیان سیاسی عفو صادر کرد
[ترجمه ترگمان]دولت به همه زندانیان سیاسی عفو عمومی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And not everybody row was a political prisoner -- there were some really bad people there.
[ترجمه گوگل]و همه زندانیان سیاسی نبودند -- افراد واقعا بدی آنجا بودند
[ترجمه ترگمان]و همه آن ها یک زندانی سیاسی نبودند - - در آنجا افراد واقعا بدی آنجا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The political prisoner was executed after a secret trial.
[ترجمه گوگل]این زندانی سیاسی پس از یک محاکمه مخفی اعدام شد
[ترجمه ترگمان]زندانی سیاسی پس از یک محاکمه مخفی اعدام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Free france political prisoner, the Corsica Independen Leader Yan Colonna.
[ترجمه گوگل]زندانی سیاسی فرانسه، یان کولونا، رهبر مستقل کورس را آزاد کنید
[ترجمه ترگمان]متهم سیاسی فرانسه آزاد، جزیره کرس، رهبر یان کلونا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After two months in prison, I heard the first news about why I was being held as a political prisoner.
[ترجمه گوگل]بعد از دو ماه زندان، اولین خبر را شنیدم که چرا به عنوان زندانی سیاسی زندانی هستم
[ترجمه ترگمان]بعد از دو ماه حبس، من اولین خبر را در مورد اینکه چرا به عنوان یک زندانی سیاسی در نظر گرفته شدم، شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The goal is modest, like winning the release of a political prisoner
[ترجمه گوگل]هدف متواضعانه است، مانند آزادی یک زندانی سیاسی
[ترجمه ترگمان]هدف فروتنانه ای مانند بردن آزادی یک زندانی سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who is imprisoned due to his ideas or beliefs
a political prisoner is someone who has been imprisoned because they have expressed views which disagree with those of their government.

پیشنهاد کاربران

زندانی سیاسی
E. g. The new government has decided to set all political prisoners free

بپرس