play around


1- روابط عاشقانه ی سری برقرار کردن، بیش از یک معشوق داشتن 2- خوش گذرانی کردن

جمله های نمونه

1. Don't play around with my tools!
[ترجمه گوگل]با وسایل من بازی نکن!
[ترجمه ترگمان]با ابزار من بازی نکن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tell the children not to play around the building.
[ترجمه گوگل]به بچه ها بگویید که در اطراف ساختمان بازی نکنند
[ترجمه ترگمان]به بچه ها بگویید که در اطراف ساختمان بازی نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can play around with the pictures to make them more eye-catching.
[ترجمه Saeid.T] من میتونم ور برم با این عکس ها ( یعنی یه سری کارای احمقانه باهاشون بکنم مثلا یکیش را وارونه کنم و بزارم کنار بقیه ) تا اونا را چشم نوازتر کنم. صد در صد یه آدمی که خوب را از بد تشخیص میده این جمله را گفته، چون این فریزال ورب برا آدم های به تازگی بالغ شده وبالاتر به کار میره ) .
|
[ترجمه گوگل]من می توانم با تصاویر بازی کنم تا آنها را چشم نوازتر کنم
[ترجمه ترگمان]من می توانم با عکس ها بازی کنم تا آن ها را بیشتر جلب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Play around with the ingredients if you like.
[ترجمه گوگل]اگر دوست دارید با مواد اولیه بازی کنید
[ترجمه ترگمان] اگه دوست داری، با مواد اولیه بازی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can't play around with this assignment; it's something that needs to be buckled down to seriously.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با این تکلیف بازی کنید این چیزی است که باید به طور جدی به آن توجه شود
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با این ماموریت بازی کنی؛ این چیزیه که نیاز داره تا جدی بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How do you think that would play around the old water cooler?
[ترجمه گوگل]به نظر شما چگونه می توان در اطراف کولر آبی قدیمی بازی کرد؟
[ترجمه ترگمان]شما فکر می کنید که این موضوع چگونه در اطراف خنک کننده آب قدیمی انجام می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But generally they enjoy themselves and they play around with inventions and machines like nobody's business.
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی آنها از خود لذت می برند و با اختراعات و ماشین آلات مانند تجارت هیچ کس بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]اما به طور کلی از خودشان لذت می برند و با اختراعات و ماشین هایی مثل کسب وکار کسی بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company has been touring the play around Gloucestershire encouraging their evening audiences to give their reaction right after each performance.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال گشت و گذار در این نمایشنامه در اطراف گلاسترشایر بوده است و مخاطبان عصر خود را تشویق می کند که بلافاصله پس از هر اجرا واکنش خود را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال بازدید از این بازی در around شایر بوده است که مخاطبان evening را تشویق می کند که بعد از هر اجرا واکنش خود را اعلام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why were men able to play around with any sort of drab?
[ترجمه گوگل]چرا مردها می‌توانستند با هر نوع ضخیم بازی کنند؟
[ترجمه ترگمان]چرا مردان می توانستند با هیچ نوعی خسته کننده بازی کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But Uncle liked to play around with it.
[ترجمه گوگل]اما عمو دوست داشت با آن بازی کند
[ترجمه ترگمان]اما عمو جان دوست داشت با آن بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Play around the centre spot was fast and furious, though the ground was in total darkness everywhere else.
[ترجمه گوگل]بازی در اطراف نقطه مرکزی سریع و خشمگین بود، اگرچه زمین در همه جا در تاریکی مطلق بود
[ترجمه ترگمان]بازی حول نقطه مرکزی سریع و خشمگین بود، هر چند که زمین در همه جا تاریک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is bad to play around with other people's wives and bad also to spy on President Amin.
[ترجمه گوگل]بازی با زنان دیگران بد است و همچنین جاسوسی از رئیس جمهور امین بد است
[ترجمه ترگمان]بازی کردن با همسران و شوهران دیگران بد است و همچنین جاسوسی رئیس جمهور امین را هم بد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only Brenna let a twisted smile play around her lips as the verdicts were announced.
[ترجمه گوگل]فقط برنا اجازه داد که لبخندی پیچ خورده دور لب هایش در حین اعلام احکام بازی کند
[ترجمه ترگمان]تنها کسی که اجازه می داد لبخند کجی بر لبانش نقش بست، همان طور که حکم صادر می شد، لبخند twisted بر لبش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She encourages customers to play around with samples so they feel they are helping to design their own rooms.
[ترجمه گوگل]او مشتریان را تشویق می کند که با نمونه ها بازی کنند تا احساس کنند به طراحی اتاق های خود کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]او مشتریان را تشویق می کند که با نمونه ها بازی کنند تا احساس کنند که به طراحی اتاق خودشان کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But play around a little, using colons, dashes, semicolons, and ellipses-among others.
[ترجمه گوگل]اما کمی بازی کنید و از دونقطه، خط تیره، نقطه ویرگول و بیضی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اما در اطراف کمی با استفاده از دونقطه، خط فاصله، semicolons و بیضی در میان دیگران بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بازی کردن و ور رفتن معنی میده. ( جوری که حس خوبی به آدم بده )
مثلا ور میری تا گوشیت را درست کنی ولی نمیشه. پس اینجا استفاده نمیشه
ور رفتن با چیزی_ Don't play around with my phone - با گوشی من ور نرو
ادا دراوردن - Don't be playing around
ادا در نیار
معمولا تو روابط دوستی بکار میره . یعنی بیشتر از یه معشوق یا دوست دختر/پسر داشتن
Kids love Playing around : بچه ها عاشق بازی و خوشگذرانی کردن هستن
خوشگذرانی کردن
Have fun
to behave in a silly way:
Stop playing around and get on with your homework!
I wish you wouldn't play about with that - you'll break it.
https://dictionary. cambridge. org/
مسخره بازی، ادا اصول، وقت تلف کردن
کلنجار رفتن
To behave in a silly way
دیکشنری کمبریج اینو میگه
مسخره بازی درآوردن
خوشگذرونی کردن
بالا و پایین کردن و امتحان کردن روش های مختلف برای حل یک مشکل یا تنظیم چیزی
وَر رفتن با چیزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس