perforated

/ˈpɜːrfəˌretəd//ˈpɜːfəreɪtɪd/

معنی: سفته، سوراخ سوراخ، سوراخ دار، سوراخ شده
معانی دیگر: سورا  دار، سورا  شده

جمله های نمونه

1. a perforated eardrum
پرده ی گوش سوراخ شده

2. a perforated sheet of stamps
یک صفحه تمبر پست پرفراژ شده.

3. points of light shone through the perforated paper
نقطه های نور از پشت کاغذ سوراخ دار می تابید.

4. you can cut the receipt along a perforated line
می توانی قبض رسید را در امتداد خط سوراخ شده پاره کنی.

5. He suffered from bruises and a perforated eardrum in the accident.
[ترجمه گوگل]وی در این حادثه دچار کبودی و سوراخ شدن پرده گوش شد
[ترجمه ترگمان]او از کبودی ها و پرده گوش دار در این حادثه رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nail perforated her coat and left an ugly rip.
[ترجمه گوگل]میخ کتش را سوراخ کرد و پارگی زشتی به جا گذاشت
[ترجمه ترگمان]میخ کتش را سوراخ کرد و پاره زشتی به جا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The broken ribs perforated into his lung.
[ترجمه گوگل]دنده های شکسته در ریه اش سوراخ شد
[ترجمه ترگمان]دنده های شکسته به ریه اش نفوذ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A broken rib had perforated her lung.
[ترجمه گوگل]یک دنده شکسته ریه اش را سوراخ کرده بود
[ترجمه ترگمان]یه دنده شکسته ریه اش رو سوراخ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The windows have been covered with perforated metal screens.
[ترجمه گوگل]پنجره ها با پرده های فلزی سوراخ پوشیده شده اند
[ترجمه ترگمان]پنجره ها با صفحات فلزی سوراخ دار پوشانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Creative Weaver comprises a perforated base board, with sets of pegs for setting up the design on the board.
[ترجمه گوگل]Creative Weaver شامل یک تخته پایه سوراخ دار، با مجموعه ای از گیره ها برای تنظیم طرح روی تخته است
[ترجمه ترگمان]ویور خلاق شامل یک صفحه پایه سوراخ دار با مجموعه ای از میخ ها برای تنظیم طرح روی صفحه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The explosion perforated his eardrum.
[ترجمه گوگل]انفجار پرده گوش او را سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]پرده گوش پرده گوش او را سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use a perforated spatula to stir the mixture.
[ترجمه گوگل]از یک کاردک سوراخ دار برای هم زدن مخلوط استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک spatula سوراخ دار استفاده کنید تا مخلوط را به هم بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ulcer has perforated.
[ترجمه گوگل]زخم سوراخ شده است
[ترجمه ترگمان]زخم سوراخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Plant these in perforated baskets of soil and lower them carefully into place.
[ترجمه گوگل]آنها را در سبدهای سوراخ دار خاک بکارید و با احتیاط در جای خود پایین بیاورید
[ترجمه ترگمان]این ها را در سبدهای سوراخ دار خاک بکارید و آن ها را به دقت در جای خود قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The toe area is perforated, while the heel has a double collar for improved cushioning.
[ترجمه گوگل]ناحیه پنجه سوراخ شده است، در حالی که پاشنه دارای یک یقه دوتایی برای بهبود بالشتک است
[ترجمه ترگمان]ناحیه پنجه دار در حال سوراخ کردن است در حالی که پاشنه کفش پاشنه دو برابر برای بهبود cushioning دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفته (صفت)
bored, pierced, perforated

سوراخ سوراخ (صفت)
perforated, cancellated, drilled, cribriform, punctulate, punctulated, cancellous

سوراخ دار (صفت)
perforated, drilled, leaky

سوراخ شده (صفت)
perforated, worm-eaten

تخصصی

[سینما] سوراخ دار
[نساجی] منفذ دار - سوراخدار - مشبک

انگلیسی به انگلیسی

• punctured, pierced; holed, having holes

پیشنهاد کاربران

پرفراژ شده
perforated ( عمومی )
واژه مصوب: آژدار
تعریف: دارای ردیفی از سوراخ های پی‏درپی روی سربرگ و تمبر و فیلم و مانند آن
مشبک
کارامد

بپرس