payroll

/ˈpeɪroʊl//ˈpeɪrəʊl/

معنی: لیست حقوق، صورت پرداخت، سیاهه پرداخت
معانی دیگر: فهرست حقوق بگیران (در اداره یا شرکت و غیره)، کل دستمزد پرداختی، فهرست پول بگیران، صورت مواجب بگیران یا مزدوران، مواجب مقرری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a list of those who are to be paid by an employer and the sum owed to each.

(2) تعریف: the total of all such sums.

(3) تعریف: the total number of employees of a business or other employer.

جمله های نمونه

1. The treasurer decamped with part of the company's payroll.
[ترجمه گوگل]خزانه دار با بخشی از حقوق و دستمزد شرکت از اردو خارج شد
[ترجمه ترگمان]خزانه دار با قسمتی از حقوق شرکت رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's no longer on their payroll.
[ترجمه Sina] اون دیگر در لیست حقوق بگیران نیست
|
[ترجمه گوگل]او دیگر در لیست حقوق آنها نیست
[ترجمه ترگمان]اون دیگه توی لیست their نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company now has 350 people on the payroll.
[ترجمه Sina] این شرکت در حال حاضر 350 کارمند دارد که در لیست حقوق بگیران هستند.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت اکنون 350 نفر در لیست حقوق و دستمزد دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت اکنون ۳۵۰ نفر را در لیست حقوق قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Robbers escaped with £30 000 of payroll money.
[ترجمه Sina] دزدان با 30 هزار پوند از کل دست مزد پرداختی افراد فرار کردند.
|
[ترجمه گوگل]سارقان با 30000 پوند پول حقوق و دستمزد فرار کردند
[ترجمه ترگمان]سارقان با مبلغ ۳۰ هزار پوند پول نقد فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They had 8000 employees on the payroll.
[ترجمه گوگل]آنها 8000 کارمند در لیست حقوق و دستمزد داشتند
[ترجمه ترگمان]۸۰۰۰ کارگر در لیست حقوق داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Donald made a payroll.
[ترجمه گوگل]دونالد یک لیست حقوق و دستمزد تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]دانلد \"هم یه لیست درست کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The firm's payroll has one field for gross pay and one for net pay.
[ترجمه گوگل]لیست حقوق و دستمزد شرکت دارای یک فیلد برای دستمزد ناخالص و یک قسمت برای دستمزد خالص است
[ترجمه ترگمان]دست مزد شرکت دارای یک زمینه برای پرداخت ناخالص و یکی برای پرداخت خالص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His name was reentered on the official payroll.
[ترجمه گوگل]نام او دوباره در لیست حقوق و دستمزد رسمی ثبت شد
[ترجمه ترگمان]نامش دوباره به لیست حقوق رسمی وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The firm is growing fast with a monthly payroll of $1 million.
[ترجمه گوگل]این شرکت با حقوق ماهیانه 1 میلیون دلار به سرعت در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]شرکت با حقوق ماهانه یک میلیون دلار به سرعت در حال رشد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have 500 people on the payroll .
[ترجمه گوگل]ما 500 نفر در لیست حقوق داریم
[ترجمه ترگمان] ما ۵۰۰ نفر توی لیست پول داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boss dropped an accountant from the payroll.
[ترجمه گوگل]رئیس یک حسابدار را از لیست حقوق حذف کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس یه حسابدار رو از لیست پول انداخت بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All told there were 104 people on the payroll.
[ترجمه گوگل]همه گفته شد که 104 نفر در لیست حقوق و دستمزد بودند
[ترجمه ترگمان] همشون گفتن که ۱۰۴ نفر تو لیست هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With debts of $4 million and a monthly payroll of $ 2 million, the venture is clearly heading for trouble.
[ترجمه گوگل]با بدهی های 4 میلیون دلاری و حقوق و دستمزد ماهانه 2 میلیون دلاری، این سرمایه گذاری به وضوح به دردسر افتاده است
[ترجمه ترگمان]با پرداخت ۴ میلیون دلار و حقوق ماهیانه ۲ میلیون دلار، این شرکت به طور واضح برای دردسر به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dole voted to raise payroll taxes.
[ترجمه گوگل]دول به افزایش مالیات حقوق و دستمزد رأی داد
[ترجمه ترگمان]دول به افزایش مالیات بر حقوق رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Data are captured partly through the computerized payroll system, and partly by terminal input at regional banks.
[ترجمه گوگل]داده ها تا حدی از طریق سیستم رایانه ای حقوق و دستمزد و بخشی از طریق ورودی ترمینال در بانک های منطقه ای جمع آوری می شوند
[ترجمه ترگمان]داده ها تا حدودی از طریق سیستم پرداخت حقوق کامپیوتری و تا حدی توسط ورودی ترمینال در بانک های منطقه ای ثبت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیست حقوق (اسم)
payroll

صورت پرداخت (اسم)
payroll

سیاهه پرداخت (اسم)
payroll

تخصصی

[حسابداری] حقوق و دستمزد، لیست حقوق و دستمزد

انگلیسی به انگلیسی

• financial sheet listing salaries; list of workers who receive wages and salaries
if you are on an organization's payroll, you are employed and paid by that organization.

پیشنهاد کاربران

لیست سیاه
فهرست سیاه
مثلا لیست سیاه سیای آمریکا
ترجمه از گروه مترجمین آرتین
زهرا کیانی پور
تعریف پیرول
پرداخت حقوق کارکنان شرکت
دِین
get off your fathers payroll
از دین پدرت دربیا
لیست حقوق بگیر ها
فیش حقوقی
لیست حقوق
پرداخت عوارض
حقوق و دستمزد

بپرس