patency

/ˈpeɪtnsiː//ˈpeɪtənsɪ/

وضوح، آشکاری، مبرهن بودن، ژشکاری، گشودگی، گستردگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state of being plain, obvious, or patent.

(2) تعریف: in medicine, the condition of being unobstructed or unblocked.

جمله های نمونه

1. The period of patency is very long, exceeding two years in all the genera examined.
[ترجمه گوگل]دوره باز بودن بسیار طولانی است، بیش از دو سال در همه جنس های مورد بررسی
[ترجمه ترگمان]دوره of بسیار طولانی است و بیش از دو سال است که مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The seasonal peak of Leptospirosis was not patency in Huaibei plain and Jianghuai hilly region.
[ترجمه گوگل]اوج فصلی لپتوسپیروز در دشت Huaibei و منطقه تپه ای Jianghuai بازپذیری نداشت
[ترجمه ترگمان]قله فصلی of در دشت Huaibei و منطقه تپه ای مرتفع نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The patency of the eustachian tube is compromised.
[ترجمه گوگل]باز بودن شیپور استاش به خطر افتاده است
[ترجمه ترگمان]The لوله eustachian به خطر افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Coprimary end points were IRA patency and change in L ejection fraction.
[ترجمه گوگل]نقاط انتهایی مشترک باز بودن IRA و تغییر در کسر جهشی L بود
[ترجمه ترگمان]نقاط پایانی Coprimary IRA و تغییر در بخش آل ejection بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Background - Maintaining arterial duct patency by stent implantation may be advantageous in congenital disease management algorithms.
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف - حفظ باز بودن مجرای شریانی با کاشت استنت ممکن است در الگوریتم های مدیریت بیماری مادرزادی سودمند باشد
[ترجمه ترگمان]پیشینه - حفظ شریانی شریانی در مجاری ادراری ممکن است در الگوریتم های مدیریت بیماری مادرزادی مفید واقع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The post procedure arterial patency rate was 100 %.
[ترجمه گوگل]میزان باز بودن شریانی پس از عمل 100 درصد بود
[ترجمه ترگمان]در روش بعد از شریانی بودن نرخ patency ۱۰۰ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Performing easily, having a better long-term patency rate and fewer complications, the snuffbox arteriovenous fistula is the most advisable permanent vascular access in hemodialysis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری فیستول شریانی وریدی با عملکرد آسان، داشتن نرخ باز بودن طولانی‌مدت بهتر و عوارض کمتر، توصیه‌شده‌ترین دسترسی دائمی عروقی در همودیالیز است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری با انجام به راحتی، داشتن یک نرخ patency طولانی مدت و پیچیدگی کم تر، the arteriovenous fistula مهم ترین دسترسی به آوندی در hemodialysis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both improvement in nutritional status and sustained oesophageal patency should be the reference points to a successful dilatation.
[ترجمه گوگل]هم بهبود در وضعیت تغذیه و هم باز بودن مری پایدار باید نقاط مرجع برای اتساع موفقیت آمیز باشد
[ترجمه ترگمان]هر دو پیشرفت در وضعیت غذایی و حفظ پایداری پایدار باید نقاط مرجع برای یک dilatation موفق باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Object: To discuss the patency of the autogenous radial-cephalic hemodialysis access using small caliber cephalic vein.
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد باز بودن دسترسی به همودیالیز رادیال-سفالیک اتوژن با استفاده از ورید سفالیک کالیبر کوچک
[ترجمه ترگمان]شی: برای بحث در مورد patency of autogenous radial - hemodialysis با استفاده از رگ cephalic کالیبر کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Verify tube patency and after administration.
[ترجمه گوگل]باز بودن لوله و پس از تجویز را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]بررسی patency لوله و بعد از مدیریت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 2 cases ( 4 ears ), abnormal patency of eustachian tube was diagnosed.
[ترجمه گوگل]در 2 مورد (4 گوش) باز بودن شیپور استاش غیر طبیعی تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]در ۲ مورد (۴ گوش)، تشخیص غیرطبیعی لوله eustachian تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The patency of maxillary sinus ostium maintained well in 33 cases, stenosed in 7 cases. The diseased middle tu. . .
[ترجمه گوگل]باز بودن استیوم سینوس ماگزیلاری در 33 مورد به خوبی حفظ شد و در 7 مورد تنگی داشت وسط بیمار تو
[ترجمه ترگمان]The سینوس فک بالا در ۳۳ مورد به خوبی حفظ شدند وسط بیمار و بیمار …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The utility model can be used for salpingography, patency inspection, and therapy of endometria or endosalpinx tuberculosis and inflammation, etc.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند را می توان برای سالپنگوگرافی، بازرسی باز بودن، و درمان سل اندومتر یا اندوسالپنکس و التهاب و غیره استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این مدل سودمند را می توان برای salpingography، بازرسی patency، درمان of، التهاب سل یا التهاب، و غیره به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For tPA, intravenous heparin added to aspirin seems to provide a small additional patency benefit.
[ترجمه گوگل]برای tPA، هپارین داخل وریدی افزوده شده به آسپرین به نظر می رسد یک مزیت باز بودن اضافی کوچک را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]برای tpa، تزریق درون وریدی به آسپرین به نظر می رسد که یک مزیت اضافی کوچک اضافی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This practice is based largely on the belief that intravenous heparin increases coronary artery patency rates.
[ترجمه گوگل]این عمل عمدتاً بر این باور استوار است که هپارین داخل وریدی نرخ باز بودن شریان کرونر را افزایش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این عمل عمدتا بر این باور استوار است که تزریق وریدی باعث افزایش نرخ عروق کرونر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• obviousness, evidentness, state of being open to view

پیشنهاد کاربران

باز بودن شریان ها در پزشکی ( مقدار درصدی از شریان ها که خون در آن ها هنوز تشکیل ترومبوز و لخته خونی نداده است )
باز بودن
بازماندن ( در مجرای شریانی قلب ) در پزشکی

بپرس