passivity

/pəˈsɪvəti//pæˈsɪvɪti/

معنی: انفعال، کنش پذیری، بی ارادگی
معانی دیگر: ناکنشوری، عدم فعالیت، بی کنشی، بی هنایشی، کنش گیری، پذیرا بودن

جمله های نمونه

1. They oscillate between passivity and elemental violence.
[ترجمه مسعود منش] آنها میان ناکنشوری و خشونت آخشیجی در نوسانند
|
[ترجمه گوگل]آنها بین انفعال و خشونت عنصری در نوسان هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بین passivity و خشونت عنصری نوسان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I sank into an exquisite passivity staring ahead as dazzling colours flushed and flew, metamorphosing into duck elephant cat dog house.
[ترجمه گوگل]در حالی که رنگ‌های خیره‌کننده برافروخته شده و پرواز می‌کردند، در یک انفعال بدیع غرق شدم و به جلو خیره شدم و به خانه سگ گربه فیل اردک تبدیل شدم
[ترجمه ترگمان]من در حالی که رنگ های روشن و خیره کننده به جلو خیره شده بودم، در حالی که رنگ های روشن و خیره کننده به جلو خیره شده بودند، به داخل خانه سگ آبی سگ پناه بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is closely linked to their passivity: it does not occur to them that they could make changes in their world.
[ترجمه گوگل]این ارتباط نزدیکی با انفعال آنها دارد: به ذهنشان خطور نمی کند که بتوانند در دنیای خود تغییراتی ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]این ارتباط نزدیکی با passivity آن ها دارد: این اتفاق برای آن ها رخ نمی دهد که بتوانند در دنیای خود تغییراتی ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Woodruffe was vaguely puzzled by the passivity of the police.
[ترجمه گوگل]وودروف به طور مبهم از انفعال پلیس متحیر شده بود
[ترجمه ترگمان]Woodruffe به طور مبهم از the پلیس گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But our actions only aggravate their passivity and feelings of helplessness.
[ترجمه گوگل]اما اعمال ما فقط انفعال و احساس درماندگی آنها را تشدید می کند
[ترجمه ترگمان]اما اعمال ما فقط انفعال و احساس درماندگی آن ها را بدتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Quite obviously the passivity of, say, looking at some one else's drawing is considerably less demanding than doing one's own.
[ترجمه گوگل]کاملاً واضح است که انفعال، مثلاً، نگاه کردن به نقاشی دیگران به طور قابل توجهی کمتر از انجام نقاشی خود شخص است
[ترجمه ترگمان]به طور واضح the بودن یعنی نگاه کردن به نقاشی یکی دیگر به طور قابل توجهی کم تر از انجام دادن خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I abhor smugness, passivity, caste system. write with recent photo.
[ترجمه گوگل]من از خودپسندی، انفعال، سیستم کاست متنفرم با عکس اخیر بنویس
[ترجمه ترگمان]از نخوت، passivity، سیستم طبقاتی بیزارم در حال نوشتن با عکس اخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her passivity only made him more frantic.
[ترجمه گوگل]انفعال او فقط او را عصبانی تر کرد
[ترجمه ترگمان]passivity او را بیش از پیش عصبانی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such is the interrelation between initiative and passivity, between superiority and inferiority.
[ترجمه گوگل]رابطه متقابل بین ابتکار و انفعال، بین برتری و حقارت چنین است
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل بین ابتکار و انفعال بین برتری و حقارت متقابل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The present invention provides a new passivity synthetic aperture electro-optical imaging array phase real time delay system.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر یک سیستم تاخیر واقعی فاز آرایه تصویربرداری الکترواپتیکال دیافراگم مصنوعی جدید را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این اختراع موجود، یک سیستم ¬ های جدید طراحی تصویربرداری راداری - نوری مصنوعی جدید را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hormonal aspects of passivity and aggressiveness in boys.
[ترجمه گوگل]جنبه های هورمونی انفعال و پرخاشگری در پسران
[ترجمه ترگمان]جنبه های Hormonal از انفعال و پرخاشگری در پسران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are react in passivity, is not scale a sturdy route chart.
[ترجمه گوگل]ما در انفعال واکنش نشان می دهیم، یک نمودار مسیر محکم نیست
[ترجمه ترگمان]ما در برابر passivity واکنش نشان می دهیم، در مقایسه با یک نمودار مسیر محکم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Passivity places persons in an intellectual coma and is anathema to passion for learning and life.
[ترجمه گوگل]انفعال افراد را در یک کمای فکری قرار می دهد و در مقابل اشتیاق به یادگیری و زندگی تضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]Passivity افراد در حالت اغما فکری را در خود جای داده و از شور و اشتیاق برای یادگیری و زندگی منع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just don't confuse a strong center with passivity.
[ترجمه گوگل]فقط یک مرکز قوی را با انفعال اشتباه نگیرید
[ترجمه ترگمان]فقط یک مرکز قوی با passivity را گیج نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Christopher cut through her much-vaunted intelligence and she degenerated into passivity.
[ترجمه گوگل]کریستوفر هوش مورد تمجید او را کاهش داد و او به حالت انفعال در آمد
[ترجمه ترگمان]کریستوفر از هوش و هوش - ش وارد شده و تبدیل به passivity شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انفعال (اسم)
excitation, reaction, passivity

کنش پذیری (اسم)
passivity

بی ارادگی (اسم)
passivity

انگلیسی به انگلیسی

• passive attitude, submissiveness, state of not reacting to outside stimulus

پیشنهاد کاربران

منفعل نبودن
مُنفَعِلیّت
در برابر واژه لاتین passivity, نمی توان واژه کنش پذیری را گذاشت، چون کنش جنبش است، و در جایگاه کارگذاری و دگرگون کنندگی است و کنشی ریخت نمی بندد
وبهتر است واژه پارسی راستین بی کنش و یا هنایش پذیری"تاثیر پذیری" را بکار ببریم
passivity ( خوردگی )
واژه مصوب: رویینگی
تعریف: وضعیتی که در آن فعالیت شیمیایی فلز یا آلیاژ به دلیل داشتن پوشش اکسیدی یا ترکیبات دیگر، تحت شرایط محیطی ویژه کاهش یابد
نافعال
کنش ناپذیری_ بی کنشی

بپرس