1. This verbal combo is an oxymoron, of course, given all we know about the innately hazardous properties of nicotine.
[ترجمه گوگل]این ترکیب کلامی، البته با توجه به تمام اطلاعاتی که در مورد خواص خطرناک نیکوتین ذاتی داریم، بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]این ترکیب شفاهی یک oxymoron است، البته با توجه به تمام چیزهایی که ما در مورد خواص خطرناک خطرناک نیکوتین می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Bear with me while I unravel this seeming oxymoron.
[ترجمه گوگل]با من تحمل کنید تا زمانی که من این ظاهر بد شکل را باز می کنم
[ترجمه ترگمان]در حالی که این ضد و نقیض را حل می کنم به همراه من بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Compassionate capitalism is not an oxymoron.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری دلسوز یک افتضاح نیست
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری Compassionate یک oxymoron نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No. Compassionate capitalism is not an oxymoron.
[ترجمه گوگل]نه سرمایه داری دلسوز یک امر بدبینانه نیست
[ترجمه ترگمان]شماره capitalism Compassionate an نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Career planning is an oxymoron. The most exciting opportunities tend to be unplanned.
[ترجمه گوگل]برنامهریزی شغلی یک امر بدبینانه است هیجانانگیزترین فرصتها معمولاً بدون برنامهریزی هستند
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی شغلی یک oxymoron است هیجان انگیزترین فرصت های ممکن است برنامه ریزی نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It may sound like an oxymoron but money has its Achilles'heel.
[ترجمه گوگل]ممکن است به نظر بیسابقه باشد، اما پول پاشنه آشیل خود را دارد
[ترجمه ترگمان]ممکن است مانند یک oxymoron به نظر برسد اما پول پاشنه آشیل خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They thought such a book an oxymoron.
[ترجمه گوگل]آنها چنین کتابی را بدبین میدانستند
[ترجمه ترگمان] اونا فکر میکردن مثل یه کتاب ضد و نقیض - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It may sound like an oxymoron: " A phone booth for the mobile world. "
[ترجمه گوگل]ممکن است به نظر بینظیر باشد: "یک باجه تلفن برای دنیای موبایل"
[ترجمه ترگمان]ممکن است مانند یک oxymoron باشد: \"یک باجه تلفن برای دنیای سیار\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Oxymoron is a rhetoric device that, by force of the surface contradiction of language forms, can express the ideas not only clearly and exactly but also more pithily, deeply and strongly.
[ترجمه گوگل]Oxymoron یک ابزار بلاغی است که به زور تضاد سطحی اشکال زبانی، می تواند ایده ها را نه تنها واضح و دقیق، بلکه دقیق تر، عمیق تر و قوی تر بیان کند
[ترجمه ترگمان]oxymoron یک وسیله معانی بیان است که، با استفاده از تضاد سطح اشکال زبانی، می تواند ایده ها را نه تنها به وضوح و به طور دقیق، بلکه more، عمیق و قوی بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This has made many Americans conclude that business ethics is an oxymoron.
[ترجمه گوگل]این امر باعث شده است که بسیاری از آمریکایی ها به این نتیجه برسند که اخلاق تجاری یک امر بد است
[ترجمه ترگمان]این باعث شده است که بسیاری از آمریکایی ها نتیجه بگیرند که اخلاق تجاری an است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thursday evening, the work prompted an instant trip to the depths of oxymoron.
[ترجمه گوگل]عصر پنجشنبه، این کار باعث شد تا یک سفر فوری به اعماق اوکسیمورون داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]عصر روز پنج شنبه، این اثر به یک سفر فوری به اعماق \"oxymoron\" انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. New public art outside of the gallery is something of an oxymoron since ironically most art collections are public.
[ترجمه گوگل]هنر عمومی جدید در خارج از گالری چیزی شبیه به ابهام است زیرا از قضا اکثر مجموعه های هنری عمومی هستند
[ترجمه ترگمان]هنر عمومی جدید در خارج از این گالری چیزی از an است، زیرا اکثر مجموعه های هنری عمومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Manyconnoisseurs in other Chinese cities would say great Shanghai cooking is an oxymoron.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خبرهها در شهرهای دیگر چین میگویند که آشپزی عالی در شانگهای بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]Manyconnoisseurs در دیگر شهره ای چین می گویند که پخت وپز بزرگ شانگهای یک oxymoron است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I think the idea of consensual sex in the military is almost an oxymoron.
[ترجمه گوگل]من فکر میکنم ایده رابطه جنسی توافقی در ارتش تقریباً عجیب است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم ایده رابطه جنسی با رضایت طرفین در ارتش تقریبا یک oxymoron است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید