oxymoron

/aksiˈmɔːran//ˌɒksɪˈmɔːrɒn/

معنی: استعمال کلمات مرکب ضد و نقیض
معانی دیگر: (معانی بیان) ترکیب متضاد، پاد آمیزه (مثلا: لطف ظالمانه cruel kindness یا حزن دلچسب sweet sorrow)، استعمال کلمات مرکب ضد ونقی­، استعمال کلمات مرکب متضاد مثل kindness cruel

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a figure of speech in which an apparent contradiction makes or highlights a point, as in the phrase "a frozen flame".

جمله های نمونه

1. This verbal combo is an oxymoron, of course, given all we know about the innately hazardous properties of nicotine.
[ترجمه گوگل]این ترکیب کلامی، البته با توجه به تمام اطلاعاتی که در مورد خواص خطرناک نیکوتین ذاتی داریم، بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]این ترکیب شفاهی یک oxymoron است، البته با توجه به تمام چیزهایی که ما در مورد خواص خطرناک خطرناک نیکوتین می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bear with me while I unravel this seeming oxymoron.
[ترجمه گوگل]با من تحمل کنید تا زمانی که من این ظاهر بد شکل را باز می کنم
[ترجمه ترگمان]در حالی که این ضد و نقیض را حل می کنم به همراه من بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Compassionate capitalism is not an oxymoron.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری دلسوز یک افتضاح نیست
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری Compassionate یک oxymoron نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No. Compassionate capitalism is not an oxymoron.
[ترجمه گوگل]نه سرمایه داری دلسوز یک امر بدبینانه نیست
[ترجمه ترگمان]شماره capitalism Compassionate an نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Career planning is an oxymoron. The most exciting opportunities tend to be unplanned.
[ترجمه گوگل]برنامه‌ریزی شغلی یک امر بدبینانه است هیجان‌انگیزترین فرصت‌ها معمولاً بدون برنامه‌ریزی هستند
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی شغلی یک oxymoron است هیجان انگیزترین فرصت های ممکن است برنامه ریزی نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It may sound like an oxymoron but money has its Achilles'heel.
[ترجمه گوگل]ممکن است به نظر بی‌سابقه باشد، اما پول پاشنه آشیل خود را دارد
[ترجمه ترگمان]ممکن است مانند یک oxymoron به نظر برسد اما پول پاشنه آشیل خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They thought such a book an oxymoron.
[ترجمه گوگل]آن‌ها چنین کتابی را بدبین می‌دانستند
[ترجمه ترگمان] اونا فکر میکردن مثل یه کتاب ضد و نقیض - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It may sound like an oxymoron: " A phone booth for the mobile world. "
[ترجمه گوگل]ممکن است به نظر بی‌نظیر باشد: "یک باجه تلفن برای دنیای موبایل"
[ترجمه ترگمان]ممکن است مانند یک oxymoron باشد: \"یک باجه تلفن برای دنیای سیار\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oxymoron is a rhetoric device that, by force of the surface contradiction of language forms, can express the ideas not only clearly and exactly but also more pithily, deeply and strongly.
[ترجمه گوگل]Oxymoron یک ابزار بلاغی است که به زور تضاد سطحی اشکال زبانی، می تواند ایده ها را نه تنها واضح و دقیق، بلکه دقیق تر، عمیق تر و قوی تر بیان کند
[ترجمه ترگمان]oxymoron یک وسیله معانی بیان است که، با استفاده از تضاد سطح اشکال زبانی، می تواند ایده ها را نه تنها به وضوح و به طور دقیق، بلکه more، عمیق و قوی بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This has made many Americans conclude that business ethics is an oxymoron.
[ترجمه گوگل]این امر باعث شده است که بسیاری از آمریکایی ها به این نتیجه برسند که اخلاق تجاری یک امر بد است
[ترجمه ترگمان]این باعث شده است که بسیاری از آمریکایی ها نتیجه بگیرند که اخلاق تجاری an است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thursday evening, the work prompted an instant trip to the depths of oxymoron.
[ترجمه گوگل]عصر پنجشنبه، این کار باعث شد تا یک سفر فوری به اعماق اوکسیمورون داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]عصر روز پنج شنبه، این اثر به یک سفر فوری به اعماق \"oxymoron\" انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. New public art outside of the gallery is something of an oxymoron since ironically most art collections are public.
[ترجمه گوگل]هنر عمومی جدید در خارج از گالری چیزی شبیه به ابهام است زیرا از قضا اکثر مجموعه های هنری عمومی هستند
[ترجمه ترگمان]هنر عمومی جدید در خارج از این گالری چیزی از an است، زیرا اکثر مجموعه های هنری عمومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Manyconnoisseurs in other Chinese cities would say great Shanghai cooking is an oxymoron.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خبره‌ها در شهرهای دیگر چین می‌گویند که آشپزی عالی در شانگهای بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]Manyconnoisseurs در دیگر شهره ای چین می گویند که پخت وپز بزرگ شانگهای یک oxymoron است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think the idea of consensual sex in the military is almost an oxymoron.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم ایده رابطه جنسی توافقی در ارتش تقریباً عجیب است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم ایده رابطه جنسی با رضایت طرفین در ارتش تقریبا یک oxymoron است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استعمال کلمات مرکب ضد و نقیض (اسم)
oxymoron

انگلیسی به انگلیسی

• expression composed of combined contrasts (e.g. "thunderous silence")

پیشنهاد کاربران

شکلی از گفتار که در آن عباراتی ظاهراً متناقض در کنار هم پدیدار می شوند؛ استعارهٔ عنادیه؛ بیان نقیضی؛ ناسازه گویی
عبارت متضاد
جمع اضداد
بیان نقیضی/استعاره عنادیه.
نوعی استعاره که در آن دو مفهوم متضاد یا ناسازگار با هم مقایسه میشن، اغلب برای طنز یا کنایه از این نوع استعاره استفاده میشه. مثل غم شیرین است/جوک جدی/آرام بشتاب.
تناقض گویی
البته پارادوکس با آگزیمورون فرق داره. در اصطلاحات ادبی، آگزیمورون یک ترکیب ( اضافی - وصفی ) است که تناقضی آشکار میان دو واژه آن دیده می شود. مانند: یخ های سوزان_ ولی پارادوکس در قالب یک جمله متناقض نما
...
[مشاهده متن کامل]
گفته می شود و در واقع نوعی ناسازگاری معنایی در بطن جمله نهفته است. مانند: ای مرگ، تو می میری و زنده نخواهی ماند.

متناقض نما
ناسازه گویی
[از کتابِ پل ریکور نشر کرگدن]
عبارت های که در مفهوم متضاد یکدیگرند
مثل فمینیسم اسلامی
یا حکوت های آنارشیستی
ضد و نقیض
پارادوکس، متناقض نما
E. g. an evil god
Wise fool
Legal murder
ضد و نقیض
پارادوکس
پارادوکسیکال

پارادوکس

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس