owner

/ˈoʊnər//ˈəʊnə/

معنی: خواجه، مالک، دارنده
معانی دیگر: مالک، دارنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who owns.
مترادف: possessor, proprietor
مشابه: holder, master, possessor

- a store owner
[ترجمه Zeynab] مالک
|
[ترجمه انی] مالک صاحب سازنده
|
[ترجمه K.D] مالک مغازه
|
[ترجمه آکسفورد] صاحب چندمغازه خودش است
|
[ترجمه Khadije Hoseiny] مالک فروشگاه
|
[ترجمه نرگس سوری] صاحب
|
[ترجمه گوگل] یک صاحب فروشگاه
[ترجمه ترگمان] صاحب مغازه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the owner of this house
مالک این خانه

2. the present owner
مالک فعلی

3. the reputed owner of that garden
کسی که گفته می شود صاحب آن باغ است

4. the rightful owner of this house
مالک قانونی این خانه

5. the above is the owner of the horse
شخص نامبرده مالک آن اسب است.

6. in fact, god is the true owner . . .
در حقیقت مالک اصلی خداست . . .

7. lands which were revested in the former owner
زمین هایی که به مالک پیشین پس داده شده است

8. some farmers lease their land from the owner
برخی کشاورزان زمین خود را از مالک اجاره می کنند.

9. the stolen property was restored to its owner
اموال سرقت شده به مالک آن مسترد شد.

10. the palace is still in the occuption of its hereditary owner
آن کاخ هنوز هم در اشغال مالک موروثی آن است.

11. The car has only had one previous owner.
[ترجمه Mahla] این خودرو تنها یک مالک داشته است
|
[ترجمه نمیشم تلگرام یا واس ارش ناظری] owner / ˈoʊnər / / ˈəʊnə / معنی: خواجه، مالک، دارنده معانی دیگر: مالک، دارنده
|
[ترجمه تلگرام یا واتس آرش ناظری لاتین] جمله های نمونه از یک یا ده متوجه نمیشم برخی رو
|
[ترجمه گوگل]این خودرو فقط یک مالک قبلی داشته است
[ترجمه ترگمان]ماشین فقط صاحب یک مالک قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The owner of that shop is Mr Brown — the former owner was Mr Johnson.
[ترجمه Ava golzari😊💗] صاحب آن مغازه آقای قهوه ای است😂 - مالک سابق آقای جانسون بود.
|
[ترجمه oooo] مالک و صاحب آن فروشگاه آقای براون است و مالک قبلی ( سابق ) اقای جانسون بود.
|
[ترجمه nazanin] مالک آن فروشگاه آقای براون است و مالک سابق آن آقای جانسون بود.
|
[ترجمه گوگل]صاحب آن مغازه آقای براون است - مالک سابق آقای جانسون بود
[ترجمه ترگمان]صاحب آن مغازه آقای براون است - مالک سابق آقای جانسون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Car for sale: one careful owner, low mileage.
[ترجمه آرش ناظری] اتومبیل کم مصرف برای نوعش ذکر نام مدل و نوعش لازم نیست ؟
|
[ترجمه گوگل]ماشین برای فروش: یک مالک محتاط، مسافت پیموده شده کم
[ترجمه ترگمان]خودرو برای فروش: یک مالک دقیق، مایل به پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dog kited down the street towards its owner.
[ترجمه گوگل]سگ در خیابان به سمت صاحبش گره زد
[ترجمه ترگمان]سگ از خیابان گذشت و به طرف صاحبش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm part owner of the restaurant.
[ترجمه Mahiar] من مالک قسمتی از رستوران هستم
|
[ترجمه گوگل]من بخشی از مالک رستوران هستم
[ترجمه ترگمان]من قسمتی از صاحب رستوران هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The stolen car was returned to its rightful owner .
[ترجمه ارش ناظری] دزدی وسیله استرداد صاحبش منظور موبایل پدر
|
[ترجمه گوگل]خودروی مسروقه به صاحب واقعی اش تحویل داده شد
[ترجمه ترگمان]ماشین دزدی به صاحب اصلیش برگشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The owner of the store was sweeping his floor when I walked in.
[ترجمه Fateme taji] صاحب مغازه کف فروشگاه را تمیز کرد وقتی من در آن راه رفتم
|
[ترجمه K.D] صاحب مغازه کف مغازه را تمیز کرد وقتی که من در ان راه رفتم .
|
[ترجمه گوگل]صاحب مغازه داشت کف اتاقش را جارو می کرد که وارد شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شدم صاحب فروشگاه طبقه پایین را جارو می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواجه (اسم)
neuter, host, boss, eunuch, wether, dignitary, vizier, merchant, owner, man of distinction, wazir, wealthy man

مالک (اسم)
have, lord, landowner, landlord, possessor, owner, proprietor, landed proprietor, proprietress

دارنده (اسم)
holder, haver, owner

تخصصی

[حقوق] مالک، صاحب

انگلیسی به انگلیسی

• proprietor, one who owns
the owner of something is the person to whom it belongs.

پیشنهاد کاربران

صاحب کار ، مالک
صاحب، مالک
مثال: He is the owner of a successful business.
او صاحب یک کسب و کار موفق است.
صاحب. مالک . دارا. possessor, holder, landlord or landlady, proprietor
مالک دارنده
The owner of the stor greeted me with a warm smile
صاحب مغازه با لبخندی گرم به من خوش آمد گفت
مالک ، صاحب ، یا دارنده ی یک چیزی یا خواجه
مالک
صاحب
دارنده
ای مانلی! این کلمه اسم است، نه صفت
صاحب تصرف. [ ح ِ ت َ ص َرْ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مالک و متصرف. || مرشدی که بتواند حالتی را از مرید بگیرد یا به او بدهد : و حالی که به متابعت و سلوک میبود، هر صاحب تصرفی آن را نمیتواند تصرف نمود. . . ( انیس الطالبین ص 219 ) .
owner ( حقوق )
واژه مصوب: عهده دار
تعریف: کسی که مسئولیت اصلی و مشخصی را در یک فرایند یا طرح یا پروژه بر عهده دارد
🤗 A person who owns something is the owner of 🤗it
صاحب و مالک ، دارنده
owner /ˈəʊnə /
▸ noun a person who owns something:
the proud owner of a huge Dalmatian
restaurant owners.
–�DERIVATIVES
ownerless /ˈəʊnələs /
example:my grand pa is a owner of a diner . . . and we can say his diner
صاحب، مالک
البته این کلمه در Reach 1 هم آمده است. 😊🌹
پسوند: - دار
factory owner : کارخانه دار
یعنی داشتن. ماکیت
دارنده . صاحب

A person who owns
کارفرما
the person that something belongs to
صاحب
مالک
a person who owns of something is the owner of it
این کلمه را برای مالک یک مکان یا یک وسیله استفاده میکنند
یک مثال انگلیسی با این کلمه:the owner of the restaurant is over there
معنی این جمله: مالک این رستوران ان جا است
این کلمه صفت میباشد

صاحبخانه
دارنده

مالک، صاحب
مالک . دارنده . صاحب . صاحب چیزی . خواجه . صاحب ملک .
مالک ٬دارنده٬صاحب
مالک یا صاحب چیزی
a person who owns something
دارنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس