• : تعریف: ouch (used to express sudden or sharp pain).
جمله های نمونه
1. Ow, you stepped on my foot!
[ترجمه گوگل]وای تو پا به من گذاشتی [ترجمه ترگمان]! اخ، تو پای منو گذاشتی کنار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Ow, you're standing on my foot!
[ترجمه گوگل]اوه، تو پای من ایستاده ای! [ترجمه ترگمان]! اخ، تو روی پای من وایسادی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ow! - I got a shock from that lamp!
[ترجمه گوگل]اوه! - از اون لامپ شوک گرفتم! [ترجمه ترگمان]! آخ از اون لامپ شوکه شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Ow! You whacked me with your elbow!
[ترجمه M] آخ!تو با آرنجت به من زدی
|
[ترجمه گوگل]اوه! تو مرا با آرنج کوبید! [ترجمه ترگمان]! آخ! تو با آرنج منو زدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ow, stop it, you're hurting me!
[ترجمه گوگل]اوه، بس کن، داری اذیتم می کنی! [ترجمه ترگمان]! اخ، بس کن، داری بهم صدمه می زنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Ow! I've got something in my eye!
[ترجمه گوگل]اوه! یه چیزی تو چشمم هست! [ترجمه ترگمان]! آخ من یه چیزی تو چشمم دارم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ow! I just got a charley horse in my leg.
[ترجمه گوگل]اوه! من تازه یک اسب چارلی در پایم گرفتم [ترجمه ترگمان]! آخ پای پام گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We ow restrict our attention to simple pencils, where symmetric or not.
[ترجمه گوگل]ما توجه خود را به مدادهای ساده محدود می کنیم که متقارن هستند یا نه [ترجمه ترگمان]ما توجه خود را به مداد ساده، که در آن متقارن یا عدم وجود دارد، محدود می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I remember ow indefatigably he mowed the lawn, even on a hot summer's day.
[ترجمه گوگل]یادم می آید که او حتی در یک روز گرم تابستانی به طرز خستگی ناپذیری چمن را چمن می زد [ترجمه ترگمان]او را به یاد دارم که او چمن ها را کوتاه می کرد، حتی در یک روز گرم تابستانی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Ow! Don't do that!
[ترجمه گوگل]اوه! این کار را نکن! [ترجمه ترگمان]! آخ این کار و نکن! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ow! You jerk, that hurt!
[ترجمه گوگل]اوه! ای دیوونه، درد داره! [ترجمه ترگمان]! آخ! عوضی، درد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After the whole morning's work, we cleaned tile ow on the road, and: we went home haily.
[ترجمه گوگل]بعد از تمام کار صبح، کاشی های سر راه را تمیز کردیم و: با تگرگ به خانه رفتیم [ترجمه ترگمان]بعد از اتمام کار صبح، ما tile را در جاده تمیز کردیم و به خانه haily رفتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This new type side-wind ow can decrease the shaping difficulty, im prove aero dynamic characteristic and strengthen cab structure of high-speed train.
[ترجمه گوگل]این نوع جدید باد جانبی می تواند دشواری شکل دهی را کاهش دهد، ویژگی دینامیک هوا را ثابت کند و ساختار کابین قطارهای پرسرعت را تقویت کند [ترجمه ترگمان]این نوع جدید از جریان باد می تواند مشکلات شکل گیری را کاهش دهد و ثابت کند که به مشخصه دینامیک aero و ساختار تاکسی قطارهای سریع السیر را تقویت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ow! you gave me a charley horse.
[ترجمه گوگل]اوه! تو به من یک اسب چارلی دادی [ترجمه ترگمان]! آخ تو یه گرفتگی رو به من دادی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[نساجی] امولسیون روغن در آب
انگلیسی به انگلیسی
• ouch! (cry of physical pain)
پیشنهاد کاربران
در غیر اینصورت
وقتی دردتان میگیرد این حرف ندا را به زبان می آورید