ovule

/ˈovjuːl//ˈovjuːl/

معنی: تخمک، تخمچه، اوول
معانی دیگر: ماده زامه، تخمزا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: ovular (adj.)
(1) تعریف: a very small plant part that develops into a seed when fertilized.

(2) تعریف: in animals, an undeveloped ovum.

جمله های نمونه

1. In consequence, between 20 and 80% of ovules are killed by pollinators and other insects.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، بین 20 تا 80 درصد تخمک ها توسط گرده افشان ها و سایر حشرات کشته می شوند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، بین ۲۰ تا ۸۰ درصد تخمک ها به وسیله pollinators و دیگر حشرات کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A stalk connecting an ovule or a seed with the placenta.
[ترجمه گوگل]ساقه ای که تخمک یا دانه را به جفت متصل می کند
[ترجمه ترگمان]ساقه که یک تخمک یا یک دانه را با جفت متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nutrients pass through the funicle to the ovule and seed.
[ترجمه گوگل]مواد مغذی از طریق فونیکول به تخمک و دانه می رسد
[ترجمه ترگمان]مواد مغذی از میان funicle به تخمک و دانه می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fertilized ovule becomes the seed, and the ovary becomes the fruit.
[ترجمه گوگل]تخمک بارور شده به دانه تبدیل می شود و تخمدان به میوه تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]تخمک بارور شده دانه می شود و تخمدان به میوه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Frequently the basal ovule, which is the last one to be fertilized would abort.
[ترجمه گوگل]اغلب تخمک پایه که آخرین تخمک بارور می شود سقط می شود
[ترجمه ترگمان]اغلب تخمک اساسی، که آخرین one است که بارور می شود، سقط خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ovarian 2 rooms, ovule much line, style filiform, post tongue shape is compressed.
[ترجمه گوگل]تخمدان 2 اتاق، تخمک بسیار خط، سبک رشته ای، شکل پست زبان فشرده است
[ترجمه ترگمان]Ovarian ۲ اتاق، جلد منطقی، سبک filiform، شکل زبان پست، فشرده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ovule of Hyoscyamus niger is renuinullceate.
[ترجمه گوگل]تخمک Hyoscyamus niger renuinullceate است
[ترجمه ترگمان]تخمک of niger renuinullceate است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ovule of tomato is anatropous.
[ترجمه گوگل]تخمک گوجه فرنگی آنتروپوز است
[ترجمه ترگمان]تخمک گوجه فرنگی anatropous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ovule is bitegminous and tenuinucellate. The archesporial cell locates under the nucellus epidermis, which develops into functional megasporocyte.
[ترجمه گوگل]تخمک لقمه دار و تينوئين سلولي است سلول آرکسپوریال در زیر اپیدرم هسته قرار دارد که به مگاسپوروسیت عملکردی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]تخمک bitegminous و tenuinucellate است سلول archesporial در روپوست nucellus پیدا می شود که به megasporocyte عملکردی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Funicle ( funiculus ) The stalk attaching the ovule ( later the seed ) to the placenta angiosperm ovaries.
[ترجمه گوگل]قیچی (funiculus) ساقه ای که تخمک (بعداً دانه) را به تخمدان های آنژیوسپرم جفت متصل می کند
[ترجمه ترگمان]ساقه (funiculus)ساقه، تخمک (بعدا دانه)را به جفت تخمدان جفت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ovarian half, ovule majority, the seed has a wing.
[ترجمه گوگل]نیمه تخمدان، اکثریت تخمک، دانه دارای بال است
[ترجمه ترگمان]نیمه،، اکثریت تخمک، دانه یک بال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ovule is bitegminous archesporial cell locates under the nucellus epidermis, which develops into functional megasporocyte.
[ترجمه گوگل]تخمک یک سلول آرکسپوریال لقمه ای است که در زیر اپیدرم هسته قرار دارد که به مگاسپوروسیت عملکردی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]تخمک در روپوست archesporial ظاهر می شود که در the عملکردی ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The vascular bundle of ovule of Phytolacca is evidently from the vascular tissue of receptacle.
[ترجمه گوگل]دسته آوندی تخمک فیتولاکا آشکارا از بافت عروقی نهنج است
[ترجمه ترگمان]بسته vascular of ظاهرا از بافت vascular of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Growing straight, so that the micropyle is at the end opposite the stalk. Used an ovule.
[ترجمه گوگل]رشد مستقیم، به طوری که میکروپیل در انتها مقابل ساقه قرار گیرد از تخمک استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]رو به رشد است، به طوری که the در انتهای ساقه قرار دارد استفاده از یک تخمک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The development of research has resolved in part many important problems, such as the origin and molecular mechanism of ovule ontogenesis. But these problems still require further study.
[ترجمه گوگل]توسعه تحقیقات تا حدی بسیاری از مشکلات مهم را حل کرده است، مانند منشاء و مکانیسم مولکولی انتوژنز تخمک اما این مشکلات همچنان نیازمند مطالعه بیشتر است
[ترجمه ترگمان]توسعه تحقیقات در برخی از مشکلات مهم مانند منشا و مکانیسم مولکولی ovule ovule حل و فصل شده است اما این مشکلات هنوز نیازمند مطالعه بیشتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخمک (اسم)
ovule, ovum

تخمچه (اسم)
ovule

اوول (اسم)
ovule

انگلیسی به انگلیسی

• egg-like structure which develops into a seed following fertilization (botany); immature egg (biology)

پیشنهاد کاربران

ovule ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: گیامامه
تعریف: مجموعۀ کیسۀ رویانی و بافت های اطراف آن|||متـ . مامه 1، تخمک گیاهی، تخمک 1

بپرس