ovoid

/ˈoʊvoɪd//ˈəʊvoɪd/

معنی: تخم مرغی شکل، جسم تخم مرغی
معانی دیگر: خاگدیس، بیضی (ovate و ovoidal هم می گویند)، ovoidal جسم تخم مرغی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of a solid object, having the shape of an egg.
مشابه: oval

(2) تعریف: wider at one end than at the other, as certain leaves; ovate.
مشابه: ovate
اسم ( noun )
• : تعریف: an egg-shaped object.
مشابه: oval

جمله های نمونه

1. He possibly held that the universe was slightly ovoid, with a crystalline outer shell to which the stars were attached.
[ترجمه گوگل]او احتمالاً معتقد بود که جهان کمی بیضی شکل است، با یک پوسته بیرونی کریستالی که ستارگان به آن چسبیده بودند
[ترجمه ترگمان]او احتمالا معتقد بود که جهان کمی ovoid است و یک پوسته خارجی بلورین دارد که ستاره ها به آن وصل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rather than wandering around aimlessly, the ovoid twosome decided to visit a nearby castle to obtain directions.
[ترجمه گوگل]به جای پرسه زدن بی‌هدف، این دو نفره تخم مرغی تصمیم گرفتند از قلعه‌ای در همان نزدیکی بازدید کنند تا مسیر را به دست آورند
[ترجمه ترگمان]گروه \"ovoid twosome\" به جای پرسه زدن در اطراف، تصمیم گرفت از یک قلعه در همان حوالی دیدن کند تا جهت گیری را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The platform was dead black - an ovoid perhaps a hundred metres long by fifty in circumference.
[ترجمه گوگل]سکوی سیاه مرده بود - یک تخم مرغ به طول صد متر در پنجاه در محیط
[ترجمه ترگمان]سکو مرده بود - an شاید صد متر طول داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It demanded a leafy, abundant, ovoid religion, not a stony, nomadic, ascetic religion.
[ترجمه گوگل]دینی پربرگ، فراوان و تخمی می طلبید، نه دین سنگی، کوچ نشین و زاهدانه
[ترجمه ترگمان]این مذهب از یک دین پر شاخ و برگ، سرشار از stony، و نه یک مذهب stony و مرتاض گونه طلب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Utricles thinly walled, ovoid or globose, dehiscent by lid.
[ترجمه گوگل]مجراها با دیواره نازک، بیضی یا کروی شکل، با درپوش جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]Utricles، walled، ovoid یا globose، در آن سرپوش گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The capsule is ellipsoidal or ovoid in shape, with the size of about 156~194×250~325 nm.
[ترجمه گوگل]این کپسول به شکل بیضی یا بیضی شکل است و اندازه آن حدود 156×194×250×325 نانومتر است
[ترجمه ترگمان]این کپسول با اندازه حدود ۱۵۶۱۹۴ نانومتر ellipsoidal یا بیضوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ovary ovoid or globose ; stigmas 2 or 3(-, usually recurved, papillate throughout.
[ترجمه گوگل]تخمدان بیضی یا کروی؛ کلاله های 2 یا 3 (-، معمولاً برگشتی، پاپیله شده در سراسر
[ترجمه ترگمان]ovary ovoid یا globose؛ stigmas ۲ یا ۳ (- معمولا recurved، papillate)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Microscopically, the neoplastic cells were in ovoid or spindle and some of themhad indistinct cell borders.
[ترجمه گوگل]از نظر میکروسکوپی، سلول های نئوپلاستیک به صورت تخمی یا دوکی بودند و برخی از آنها دارای مرزهای سلولی نامشخص بودند
[ترجمه ترگمان]microscopically، سلول های neoplastic در ovoid یا spindle و بعضی از مرزه ای نامشخص سلول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shapes of neuronal cell bodies are spherical, ovoid, pyramial, fusiform, stellate or crescentic.
[ترجمه گوگل]شکل اجسام سلول های عصبی کروی، بیضی، هرمی، دوکی شکل، ستاره ای یا هلالی است
[ترجمه ترگمان]اشکال بدن سلول های عصبی کروی، ovoid، pyramial، fusiform، stellate و یا crescentic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fruit ovoid, 2 - 5 cm long, persistent calyx 1 - 3 cm long.
[ترجمه گوگل]میوه بیضی شکل، به طول 2 تا 5 سانتی متر، کاسه گل ماندگار به طول 1 تا 3 سانتی متر
[ترجمه ترگمان]ovoid میوه، ۲ تا ۵ سانتی متر طول، calyx ۱ تا ۳ سانتی متر طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ovoid fruit of this tree, having a smooth rind, sweet juicy flesh, and a flat one-seeded stone. It is eaten ripe or pickled when green.
[ترجمه گوگل]میوه بیضی شکل این درخت دارای پوستی صاف، گوشتی شیرین و آبدار و سنگی صاف و تک دانه است آن را به صورت رسیده یا ترشی می خورند که سبز باشد
[ترجمه ترگمان]میوه کاج این درخت که از پوست صاف و آبدار و آبدار و یک سنگ بذر دار تشکیل شده است وقتی سبز می شود یا سبزی یا سبزی می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Styles 3; stigmas fimbriate. Achenes ovoid, trigonous.
[ترجمه گوگل]سبک 3; کلاله فیمبریه آخن ها بیضی شکل، مثلثاتی
[ترجمه ترگمان]Styles ۳؛ stigmas fimbriate \"Achenes ovoid\"، \"trigonous\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The domes are circular or ovoid cross - section .
[ترجمه گوگل]گنبدها دارای مقطع دایره ای یا بیضی شکل هستند
[ترجمه ترگمان]گنبدها مقطع یا مقطع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The domes are circular or ovoid in cross - section .
[ترجمه گوگل]گنبدها از نظر مقطع دایره ای یا بیضی شکل هستند
[ترجمه ترگمان]گنبدها در مقطع عرضی یا مدور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخم مرغی شکل (صفت)
oval, ovoid

جسم تخم مرغی (صفت)
ovoid

تخصصی

[ریاضیات] خاکوار

انگلیسی به انگلیسی

• egg-like form
egg-shaped

پیشنهاد کاربران

تخم مرغ شکل
ovoid ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: تخم مرغ وار
تعریف: ← تخم مرغی

بپرس