oviposition

جمله های نمونه

1. It suggested that oviposition behavior itself was normally induced on the fully-grown rice, but the entire process was not completed due to some deterring factors.
[ترجمه گوگل]این نشان می‌دهد که رفتار تخم‌گذاری به طور معمول روی برنج کاملاً رشد یافته القا می‌شود، اما کل فرآیند به دلیل برخی عوامل بازدارنده تکمیل نشد
[ترجمه ترگمان]این نشان داد که رفتار تخم گذاری به طور طبیعی در برنج به طور کامل پرورش داده می شود، اما کل فرآیند به دلیل برخی عوامل deterring کامل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Host plants showed no influence on the oviposition trends of the two wasps.
[ترجمه گوگل]گیاهان میزبان هیچ تاثیری بر روند تخمگذاری دو زنبور نشان ندادند
[ترجمه ترگمان]گیاهان میزبان هیچ تاثیری بر روند تخم گذاری دو زنبور نشان ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Previous oviposition experience significantly increased parasitism against both the most suitable and the hypo-suitable host larvae.
[ترجمه گوگل]تجربه تخمگذاری قبلی به طور قابل توجهی انگلی را در برابر لاروهای میزبان مناسب و کم مناسب افزایش داد
[ترجمه ترگمان]قبل از تخم گذاری به طور قابل توجهی انگلی شدن را در مقایسه با لارو میزبان مناسب و هم برای لارو میزبان مناسب به طور قابل توجهی افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When they got into oviposition stage, the pregnant adult females secreted an ovisac by zonal section of venter, forming by solid filamentous wax.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها به مرحله تخمگذاری رسیدند، ماده های بالغ باردار یک اویساک را از طریق بخش ناحیه ای ونتر ترشح کردند که توسط موم رشته ای جامد تشکیل می شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آن ها به مرحله تخم گذاری رسیدند، ماده بزرگ سال باردار یک ovisac را با بخش zonal از venter که با موم filamentous جامد تشکیل می شود، ترشح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To compare the effects of colony oviposition and single tube oviposition for improving the reproductive rate of Anopheles anthropophagus .
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه اثرات تخمگذاری کلنی و تخمگذاری تک لوله ای برای بهبود میزان تولیدمثل Anopheles anthropophagus
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه اثرات تخم گذاری کلونی و تخم گذاری single برای بهبود نرخ تولید مثل of anthropophagus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper dealt with the overwintering, oviposition, boring and transferring behavior, population dynamics, and control of striped stem borer (SSB), Chilo suppressalis in Zizania fields.
[ترجمه گوگل]این مقاله به زمستان گذرانی، تخمگذاری، رفتار خسته کننده و انتقالی، پویایی جمعیت و کنترل کرم ساقه خوار راه راه (SSB)، Chilo suppressalis در مزارع Zizania می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با the، تخم گذاری، خسته کننده بودن و انتقال رفتار، پویایی جمعیت، و کنترل ساقه striped راه راه (SSB)، Chilo suppressalis در میدان Zizania سروکار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Callosobruchus maculatus can adjust its oviposition behavior to variable host qualities.
[ترجمه گوگل]Callosobruchus maculatus می تواند رفتار تخمگذاری خود را با کیفیت های میزبان متغیر تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]Callosobruchus maculatus می تواند رفتار تخم گذاری خود را با کیفیت های میزبان متغیر تطبیق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, oviposition is very rare with no vitality, so the mites arc ovoviviparous. and produce larva or protonympb.
[ترجمه گوگل]با این حال، تخمگذاری بسیار نادر و بدون حیات است، بنابراین کنه ها به صورت تخمک زا هستند و تولید لارو یا پروتونیمپ می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، تخم گذاری خیلی کم است و فاقد نیروی حیاتی است، بنابراین کنه ها به شدت قوس دارند و لارو یا protonympb تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The feeding and oviposition preferences of polyphagous flies in urban garbage were more plastic than those of saprophagous flies.
[ترجمه گوگل]ترجیحات تغذیه و تخمگذاری مگس های چند فاگ در زباله های شهری پلاستیکی تر از مگس های ساپروفاژ بود
[ترجمه ترگمان]سیر کردن و تخم گذاری و تخم گذاری of در زباله شهری، نسبت به مگس های of پلاستیکی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From eclosion to oviposition, the OAMs showed similar directional behavior response frequency to the flowering rape and milk vetch.
[ترجمه گوگل]از انسداد تا تخمگذاری، OAMها فرکانس پاسخ رفتار جهتی مشابهی را به کلزای گلدهی و ماشک شیر نشان دادند
[ترجمه ترگمان]از eclosion تا تخم گذاری، OAMs واکنش رفتار هدایتی مشابهی را به تجاوز به rape و شیر vetch نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this paper are presented the oviposition, the incubation behavior and the artificial egg-changing experiment of Ardea cinerea.
[ترجمه گوگل]در این مقاله تخمگذاری، رفتار جوجه کشی و آزمایش تغییر تخم مرغ مصنوعی Ardea cinerea ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، تخم گذاری، رفتار جوجه کشی و آزمایش ساختگی تخم مصنوعی of cinerea ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During foraging and oviposition, hymenopteran parasitoid females often compete for hosts with individuals of the same or different species.
[ترجمه گوگل]در طول جست‌وجوی و تخم‌گذاری، ماده‌های پارازیتوئید پرده‌بالا اغلب برای میزبانی با افراد از گونه‌های مشابه یا متفاوت رقابت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در طول foraging و تخم گذاری، ماده ها parasitoid اغلب برای میزبان ها با افراد یا گونه های مختلف رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the percentages of impression and oviposition in the original tree species were the highest, which showed that "Memory Effect" was prominent in these two indexes.
[ترجمه گوگل]با این حال، درصد تأثیرگذاری و تخم‌ریزی در گونه‌های درختی اصلی بیشترین بود که نشان داد «اثر حافظه» در این دو شاخص برجسته است
[ترجمه ترگمان]با این حال درصد تاثیر و تخم گذاری در گونه های درختی اصلی بالاترین میزان بود که نشان داد \"اثر حافظه\" در این دو شاخص برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The oviposition choice test in the laboratory showed that both SSB and PSB had little difference in oviposition selectivity to the two kinds of rice.
[ترجمه گوگل]آزمایش انتخاب تخم‌گذاری در آزمایشگاه نشان داد که هر دو SSB و PSB تفاوت کمی در انتخاب تخم‌گذاری به دو نوع برنج داشتند
[ترجمه ترگمان]آزمون انتخاب تخم گذاری در آزمایشگاه نشان داد که هر دو SSB و PSB اختلاف کمی در انتخاب تخم گذاری به دو نوع برنج دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• laying of eggs

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
تخم گذاری، تخمک گذاری
تخم گذاری

بپرس