oviposit

/ˌoʊvɪˈpɑːzɪt//ˌəʊvɪˈpɒzɪt/

معنی: تخم گذاشتن، تخم ریختن
معانی دیگر: تخم کردن، تخم ریختن درحشرات

جمله های نمونه

1. Oviposit period of leucorrhea transparent, quantity, and other time is limited in quantity, sticky.
[ترجمه گوگل]دوره تخمک گذاری از لوکوره شفاف، کمیت، و زمان دیگر در مقدار محدود، چسبنده است
[ترجمه ترگمان]مدت زمان oviposit شفاف، کمیت و زمان دیگر محدود به کمیت، چسبناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The present paper reports schistosome can maturate and oviposit in Apodemus agrarius infected the parasite primarily.
[ترجمه گوگل]مقاله حاضر گزارش می دهد که شیستوزوم می تواند به بلوغ و تخم گذاری در Apodemus agrarius آلوده به انگل در درجه اول برسد
[ترجمه ترگمان]در مقاله حاضر گزارش شده است که maturate can و oviposit در Apodemus agrarius به طور عمده به انگل آلوده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Women in this period of oviposit period: vagina secretion for preparing for sperm into, may be thin, resist bacteria would poorer, for swimming, easy cause vaginal infection and inflammation.
[ترجمه گوگل]زنان در این دوره از تخمک گذاری: ترشح واژن برای آماده شدن برای اسپرم به داخل، ممکن است نازک، مقاومت در برابر باکتری ضعیف تر، برای شنا، آسان باعث عفونت واژن و التهاب می شود
[ترجمه ترگمان]زنان در این دوره از دوره oviposit: ترشح کلاژن برای تهیه اسپرم به داخل، ممکن است نازک باشد، در مقابل باکتری فقیرتر شود، برای شنا، به آسانی منجر به عفونت واژینال و التهاب ترشح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oviposit date of the female is in commonly next time menstruation comes before tide 1days or so.
[ترجمه گوگل]تاریخ تخمک گذاری ماده معمولاً در دفعات بعدی قاعدگی قبل از جزر و مد 1 روز یا بیشتر است
[ترجمه ترگمان]دوران قاعدگی زنان در دوره بعدی قاعدگی در ۱ روز یا بیشتر از آن صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The leucorrhea transparent, quantity oviposit period, and other time is quantity is little, sticky.
[ترجمه گوگل]Leucorrhea شفاف، مقدار دوره تخمک گذاری، و زمان دیگر مقدار کمی است، چسبنده است
[ترجمه ترگمان]The شفاف، مقدار زمان و زمان دیگر کمی است، چسبنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When occurrence problem of hormone level and oviposit, ovarian can fall ill.
[ترجمه گوگل]در صورت بروز مشکل در سطح هورمون و تخمک گذاری، تخمدان ممکن است بیمار شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دچار مشکل سطح هورمون و oviposit می شود، تخمدان بیمار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the phenomenon of oviposit period increased vaginal discharge is normal, pruritus vulvae, red, is caused by various lesions vulvae a symptoms.
[ترجمه گوگل]در پدیده دوره تخمگذاری افزایش ترشحات واژن طبیعی است، خارش فرج، قرمز، ناشی از ضایعات مختلف فرج و علائم است
[ترجمه ترگمان]در پدیده دوره oviposit، ترشح واژن عادی است، pruritus vulvae، قرمز، ناشی از آسیب های مختلف به عنوان یک نشانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SSB from both rice and Zizania fields mostly prefer to oviposit on Zizania plants.
[ترجمه گوگل]SSB از هر دو مزرعه برنج و زیزانیا بیشتر ترجیح می دهند که روی گیاهان زیزانیا تخم گذاری کنند
[ترجمه ترگمان]SSB از هر دو میدان برنج و Zizania عمدتا به oviposit روی گیاهان Zizania ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As to different host plants, HJS strain preferred to oviposit in the host eggs on pepper, but tobacco budworm preferred to oviposit on tobacco.
[ترجمه گوگل]در مورد گیاهان میزبان مختلف، سویه HJS ترجیح می‌دهد که در تخم‌های میزبان روی فلفل تخم‌گذاری شود، اما کرم جوانه تنباکو به تخم‌گذاری روی تنباکو ترجیح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در مورد گیاهان میزبان مختلف، کرنش HJS ترجیح داده شد تا در تخم مرغ میزبان به فلفل oviposit، اما توتون budworm ترجیح می دهد تنباکو را روی توتون نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Supersonic clew is left and ovarian have small follicular, express to be in oviposit!
[ترجمه گوگل]کلوچه مافوق صوت باقی مانده است و تخمدان دارای فولیکول کوچکی است که در تخمک قرار دارد!
[ترجمه ترگمان]کلید معما، سمت چپ و پلی کیستیک کوچک دارند که باید در oviposit وجود داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The female insect has a clear selectivity on the location and development stage of the fruit for them to oviposit.
[ترجمه گوگل]حشره ماده دارای گزینش پذیری واضحی در محل و مرحله رشد میوه برای تخمگذاری است
[ترجمه ترگمان]حشره ماده انتخاب روشنی در محل و مرحله ساخت میوه برای آن ها به oviposit دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After eating urgent prophylactic 3 days come thing, abdomen very ache, not much blood, hematic color is abnormal also, is excuse me this oviposit period haemorrhage ?
[ترجمه گوگل]بعد از غذا خوردن فوری پروفیلاکسی 3 روز می آید، شکم خیلی درد می کند، خون زیاد نیست، رنگ هماتیک نیز غیر طبیعی است، ببخشید این خونریزی دوره تخمک گذاری است؟
[ترجمه ترگمان]بعد از خوردن prophylactic ۳ روزه، شکم خیلی درد می کند، نه خون بیشتر، رنگ hematic غیر عادی است، آیا این دوره oviposit را برای من بهانه می آورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be pregnant likely in any moment, the situation of every female is different, likelihood at any time of oviposit.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد در هر لحظه باردار باشید، وضعیت هر زن متفاوت است، احتمال در هر زمان تخمگذاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در هر لحظه ممکن است باردار شوید، وضعیت هر زن متفاوت است، احتمال دارد در هر زمان از oviposit متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Grown woman, adipose scale falls inside body to weight 17% when can produce menstrual cycle disorder, sexual desire drops, quality disease of dim, asexuality, not oviposit, infecund .
[ترجمه گوگل]زن بالغ، ترازو چربی در داخل بدن به وزن 17 درصد می‌افتد که می‌تواند باعث اختلال در چرخه قاعدگی، کاهش میل جنسی، بیماری با کیفیت تیرگی، غیرجنسی، نه تخم‌گذاری، عفونت‌زا شود
[ترجمه ترگمان]رشد زنان، کاهش میزان چربی بدن در بدن به میزان ۱۷ % کاهش می یابد که در زمانی که می تواند اختلال چرخه قاعدگی، میل جنسی، بیماری های کیفیتی تیره، asexuality و oviposit را تولید کند، کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخم گذاشتن (فعل)
hatch, flyblow, oviposit

تخم ریختن (فعل)
seed, oviposit

تخصصی

[زمین شناسی] تخم گذاری. قرار دادن تخم یا گذاشتن آن در محل تخم ریزی

انگلیسی به انگلیسی

• produce or lay egg

پیشنهاد کاربران

بپرس