oviduct

/ˈoʊvɪdʌkt//ˈəʊvɪdʌkt/

معنی: لوله فالوپ، لوله رحمی، مجرای عبورتخم، تخمراهه
معانی دیگر: (زیست شناسی) تخمراه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tube that carries eggs from the ovary to the uterus.

جمله های نمونه

1. So is development: first in the oviduct and then in the uterus.
[ترجمه گوگل]رشد نیز همینطور است: ابتدا در مجرای تخمک و سپس در رحم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، توسعه: اول در the و سپس در رحم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Manipulate the oviducts in a plastic Petri dish or glass cavity block on the heated stage of a binocular directing microscope.
[ترجمه گوگل]لوله‌های تخمک را در یک ظرف پتری پلاستیکی یا بلوک حفره‌ای شیشه‌ای روی مرحله گرم شده میکروسکوپ هدایت دوچشمی دستکاری کنید
[ترجمه ترگمان]oviducts را در یک پتری Petri پلاستیکی یا محفظه محفظه شیشه ای بر روی صحنه داغ یک میکروسکوپ هدایت binocular قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Once the oviduct is blocked, it is difficult to treat by surgery or other means.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجرای تخمک مسدود می شود، درمان آن با جراحی یا روش های دیگر دشوار است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the مسدود شود، درمان با عمل جراحی و یا وسایل دیگر دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hence the oocytes are flushed out of the oviducts from below-they are not sucked out from above.
[ترجمه گوگل]از این رو تخمک ها از زیر لوله ها خارج می شوند - آنها از بالا مکیده نمی شوند
[ترجمه ترگمان]از این رو، oocytes از the از پایین به بیرون کشیده شده اند - آن ها از بالا به بیرون کشیده نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective:Sum up the various surgical operation skills of oviduct gestation which were cured by peritoneoscope.
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه مهارت‌های عمل جراحی مختلف حاملگی مجرای تخمک که با پریتونوسکوپ بهبود یافته‌اند
[ترجمه ترگمان]هدف: جمع کردن مهارت های جراحی جراحی مختلف بارداری oviduct که توسط peritoneoscope درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The oviduct operation was a primary method that oviduct was connected again after sterilization operation.
[ترجمه گوگل]عمل لوله کشی یک روش اولیه بود که بعد از عمل استریلیزاسیون مجدداً لوله رحمی وصل شد
[ترجمه ترگمان]عملیات oviduct یک روش اولیه بود که oviduct پس از عملیات استریل کردن دوباره به هم متصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oviduct is located besides of unfix side of ovary that forms a hemicycle around ovary.
[ترجمه گوگل]مجرای تخمدان در کنار سمت غیر ثابت تخمدان قرار دارد که یک نیم چرخه در اطراف تخمدان تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]oviduct علاوه بر سمت unfix از تخمدان واقع شده است که a دور از تخمدان را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results: Not only we could observe whether the oviduct was blocked, but also the imaging of the shape and activity of the oviduct fimbria and adhesion zone of pelvic were observed.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: نه تنها می‌توانیم مشاهده کنیم که آیا مجرای تخمک مسدود شده است، بلکه تصویربرداری از شکل و فعالیت فیمبریای لوله رحمی و ناحیه چسبندگی لگن نیز مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: نه تنها ما می توانیم مشاهده کنیم که آیا the مسدود شده است یا نه، بلکه تصویربرداری از شکل و فعالیت ناحیه oviduct fimbria و چسبندگی لگن در لگن مشاهده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Especially GRTS oviduct through liquid and artificial fertilization.
[ترجمه گوگل]به خصوص لوله GRTS از طریق لقاح مایع و مصنوعی
[ترجمه ترگمان]مخصوصا GRTS oviduct از طریق لقاح مصنوعی و مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present, the research of chicken oviduct bioreactor focus on the expression of exogenous gene regulated by the ovalbumin 5′-flanking regulatory region.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، تحقیق در مورد بیوراکتور لوله تخم مرغ بر بیان ژن اگزوژن تنظیم شده توسط ناحیه تنظیمی 5'-طرفین اووالبومین تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، تحقیق بر روی بیان ژن oviduct بر روی بیان ژن exogenous که توسط منطقه تنظیمی ovalbumin ۵ ' تنظیم شده است، تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ligation of oviduct rate was high, but the vasoligation rate was low.
[ترجمه گوگل]میزان بستن مجرای تخمک بالا، اما میزان وازولیگاسیون پایین بود
[ترجمه ترگمان]نرخ oviduct بالا بود، اما نرخ vasoligation پایین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After ovariotomy, the epithelia of the oviduct were atrophied and regressive.
[ترجمه گوگل]پس از اواریوتومی، اپیتلیوم لوله تخمک آتروفی و ​​پسرفته شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ovariotomy، the of و regressive تحلیل رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion: HCV can infect the ovary and oviduct, presenting relationship vertical transmission of HCV.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: HCV می‌تواند تخمدان و مجرای تخمدان را آلوده کند و ارتباط عمودی انتقال HCV را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: HCV می تواند تخمدان و oviduct را آلوده کند، انتقال عمودی رابطه of را ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Object To provide a method for identifying oviductus ranae among toads oviduct the former.
[ترجمه گوگل]Object ارائه روشی برای شناسایی oviductus ranae در بین وزغ‌های لوله رحمی اول
[ترجمه ترگمان]شی برای ارایه روشی برای شناسایی oviductus ranae بین toads و the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوله فالوپ (اسم)
fallopian tube, oviduct

لوله رحمی (اسم)
oviduct

مجرای عبور تخم (اسم)
oviduct

تخم راهه (اسم)
oviduct

تخصصی

[علوم دامی] اویداکت، مجرای تخم بر، لوله ی فالوپ

انگلیسی به انگلیسی

• tube through which ova pass to the uterus, fallopian tube

پیشنهاد کاربران

[پزشکی]
لوله تخم بَر زهدان ، لوله تخم بر رَحِم
لوله زهدانی جابجاگر تخم ، لوله رحمی جابجاگر تخم

بپرس