overtly

/oʊˈvɜːtli//əʊˈvɜːtli/

آشکارا

جمله های نمونه

1. He's written a few overtly political lyrics over the years.
[ترجمه گوگل]او در طول این سال ها چند غزل آشکارا سیاسی سروده است
[ترجمه ترگمان]او چند ترانه سیاسی آشکار را در طول این سال ها نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was an overtly sexual advertising campaign.
[ترجمه سهیلا] این یک جنبش تبلیغاتی آشکار در زمینه جنسیت بود
|
[ترجمه گوگل]این یک کمپین تبلیغاتی آشکارا جنسی بود
[ترجمه ترگمان]این یک فعالیت تبلیغاتی آشکارا جنسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were some overtly erotic scenes in the film.
[ترجمه گوگل]برخی صحنه های آشکارا اروتیک در فیلم وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در این فیلم صحنه هایی آشکار و بی پرده وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He waited, overtly patient, for her to begin, but underneath the table his foot was tapping noiselessly.
[ترجمه گوگل]او با صبورانه منتظر بود تا او شروع کند، اما زیر میز پایش بی صدا می زد
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که او شروع به صحبت کند، اما در زیر میز بدون سرو صدا ضرب گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Power is rarely overtly visible; it is often very subtle in its various expressions.
[ترجمه گوگل]قدرت به ندرت آشکارا قابل مشاهده است اغلب در عبارات مختلف آن بسیار ظریف است
[ترجمه ترگمان]قدرت به ندرت آشکار دیده می شود؛ اغلب در حالات مختلف آن بسیار ظریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no overtly political comment, and hardly any mention of social evils such as racism and sexism.
[ترجمه گوگل]هیچ اظهارنظر سیاسی آشکاری وجود ندارد و به ندرت اشاره ای به آسیب های اجتماعی مانند نژادپرستی و جنسیت گرایی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ نظر سیاسی آشکاری در این زمینه وجود ندارد و به ندرت از evils اجتماعی مانند نژادپرستی و تبعیض جنسیتی یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fleeing the Organization Less overtly heroic than those who fight the dysfunctional organization are the people who choose to flee from it.
[ترجمه گوگل]فرار از سازمان افرادی که از سازمان ناکارآمد فرار می کنند کمتر قهرمانانه تر از کسانی هستند که با سازمان ناکارآمد مبارزه می کنند
[ترجمه ترگمان]سازمان، کم تر آشکار از کسانی که با سازمان ناکارآمد مبارزه می کنند، افرادی هستند که تصمیم به فرار از آن می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much of the recent speculation has overtly political motives.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گمانه زنی های اخیر انگیزه های آشکارا سیاسی دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گمانه زنی های اخیر انگیزه های سیاسی آشکار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other discourse types do not have such overtly marked units; but they may also be susceptible to the same representation.
[ترجمه گوگل]انواع دیگر گفتمان چنین واحدهای آشکارا مشخصی ندارند اما آنها همچنین ممکن است مستعد بازنمایی یکسان باشند
[ترجمه ترگمان]دیگر انواع گفتمان چنین واحدهایی را ندارند؛ اما ممکن است نسبت به یک نمایش مشابه آسیب پذیر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Amalgamemnon the central female character takes an overtly subversive approach.
[ترجمه گوگل]در Amalgammnon شخصیت زن مرکزی رویکردی آشکارا خرابکارانه دارد
[ترجمه ترگمان]در Amalgamemnon، شخصیت زن مرکزی یک رویکرد متعصبانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many artists in the 1930s followed an overtly political agenda.
[ترجمه گوگل]بسیاری از هنرمندان در دهه 1930 یک دستور کار آشکارا سیاسی را دنبال کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هنرمندان در دهه ۱۹۳۰ یک دستور کار سیاسی آشکار را دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These two beliefs, not overtly of political relevance, are to exert a profound influence on political thought.
[ترجمه گوگل]این دو باور، که آشکارا مربوط به سیاسی نیستند، باید تأثیر عمیقی بر اندیشه سیاسی بگذارند
[ترجمه ترگمان]این دو باور، نه آشکارا ارتباط سیاسی، برای اعمال نفوذ عمیق بر افکار سیاسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sometimes, influential people are not the most overtly powerful.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، افراد با نفوذ آشکارا قدرتمندترین نیستند
[ترجمه ترگمان]برخی اوقات، افراد تاثیرگذار the قدرتمند نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some were less overtly overbearing, but no less effective in undermining their colleagues' confidence.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در تضعیف اعتماد به نفس همکارانشان کمتر غلبه داشتند
[ترجمه ترگمان]برخی کم تر آشکارا و گستاخ بودند، اما در برهم زدن اعتماد همکاران خود کم تر موثر نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Key field support teams were said to be overtly impugning the reputations of colleagues within earshot of customers.
[ترجمه گوگل]گفته می‌شود که تیم‌های کلیدی پشتیبانی میدانی آشکارا شهرت همکارانی را که در گوش مشتریان قرار دارند به چالش می‌کشند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که تیم های پشتیبانی زمینه کلیدی آشکارا شهرت همکاران خود در گوش کردن به مشتریان را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an overt manner; openly; manifestly

پیشنهاد کاربران

overtly ( adv ) = آشکارا، علنا، به وضوح، به طور شفاف، به طور علنی ، به صورت بی پرده
مترادف است با کلمه : openly ( adv )
examples:
1 - He overtly disregarded the regulations.
او آشکارا قوانین را نادیده گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - It was an overtly sexual advertising campaign.
این یک کمپین تبلیغاتی علناً جنسی بود.
3 - He never overtly expressed his feelings about the issue.
او هرگز آشکارا احساسات خود را در مورد این موضوع بیان نکرد.
4 - He refrained from overtly criticizing his opponent on election day.
وی از انتقاد علنی از حریف خود در روز انتخابات خودداری کرد.
5 - The book has an overtly religious message.
این کتاب دارای یک پیام به طور شفاف مذهبی است.
6 - This is her most overtly political play.
این علنی ترین بازی سیاسی او است.

Synonym: openly
علنی، به وضوح

بپرس