overtide ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: بیش کِشَند
تعریف: یک جزء هماهنگ کِشَندی ( harmonic tidal constituent ) در آب کم عمق که سرعت آن مضربی از سرعت یکی از اجزای اصلی نیروی کِشَندزا است
واژه مصوب: بیش کِشَند
تعریف: یک جزء هماهنگ کِشَندی ( harmonic tidal constituent ) در آب کم عمق که سرعت آن مضربی از سرعت یکی از اجزای اصلی نیروی کِشَندزا است