overstock

/ˌoʊvəˈstɑːk//ˌəʊvəˈstɒk/

معنی: زیاد پر کردن، بیش از حد اندوختن، زیاد ذخیره کردن، موجودی بیش از حدلزوم داشتن
معانی دیگر: ذخیره ی بیش از نیاز، (کالای) انبار شده ی زائد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overstocks, overstocking, overstocked
• : تعریف: to order more of (something) than can be sold or conveniently stored.
اسم ( noun )
• : تعریف: a supply that is larger than is necessary or desirable.

جمله های نمونه

1. The inventory showed that the store was overstocked.
[ترجمه گوگل]موجودی نشان داد که فروشگاه بیش از حد موجود است
[ترجمه ترگمان]انبار نشان داده بود که مغازه overstocked است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were overstocked on Christmas cards.
[ترجمه گوگل]آنها در کارت های کریسمس زیاد بودند
[ترجمه ترگمان]آن دو در کارت های کریسمس وقت زیادی نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No stocking level worries Q. Have I overstocked my tank too soon?
[ترجمه گوگل]هیچ نگرانی در مورد سطح جوراب ساق بلند وجود ندارد س آیا من خیلی زود مخزنم را زیاد کرده ام؟
[ترجمه ترگمان]هیچ سطح stocking Q را نگران نمی کند Have را خیلی زود ترک کرده ام؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The temptation is always to overstock, and this means that the land is asked to produce more than its true potential.
[ترجمه گوگل]وسوسه همیشه افزایش بیش از حد ذخایر است و این بدان معناست که از زمین خواسته می شود بیش از پتانسیل واقعی خود تولید کند
[ترجمه ترگمان]این وسوسه همیشه به تعویق می افتد و این بدان معناست که از زمین خواسته می شود تا بیش از پتانسیل واقعی خود تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After all, they are not overstocked at the center position.
[ترجمه گوگل]پس از همه، آنها در موقعیت مرکزی زیاد نیستند
[ترجمه ترگمان]هر چه باشد، آن ها در موقعیت مرکزی قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the autumn, they were badly overstocked and suffering resulting cash difficulties.
[ترجمه گوگل]در پاییز، آنها به شدت انباشته شده بودند و در نتیجه با مشکلات نقدی مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]در پاییز، آن ها به شدت عصبانی بودند و از مشکلات مالی ناشی از پول رنج می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The shop is overstocked .
[ترجمه گوگل]مغازه پر است
[ترجمه ترگمان]مغازه overstocked است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to minimize the expected loss of overstock and shortage, first of all the optimal supply is determined, and then a mixed integer linear programming model under certainty is built.
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن تلفات مورد انتظار مازاد و کمبود، ابتدا عرضه بهینه تعیین می شود و سپس یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط تحت قطعیت ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]به منظور به حداقل رساندن اتلاف پیش بینی شده overstock و کمبود، اول از همه تامین بهینه تعیین می شود، و سپس یک مدل برنامه نویسی خطی عددی مختلط تحت قطعیت ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fourth, the overstock sites on the Net are also interesting choices when it comes to your search for party favors.
[ترجمه گوگل]چهارم، سایت‌های مازاد موجود در Net نیز انتخاب‌های جالبی برای جستجوی شما برای مهمانی‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، سایت های overstock در Net نیز انتخاب های جالبی هستند زمانی که به جستجوی شما برای جلب توجه حزب می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At Overstock. com Inc., which offers brand-name merchandise at discount prices, revenue has grown to $87 77 million in 2009 from $ 84 million in 199 when it was founded.
[ترجمه گوگل]در Overstock com Inc, که کالاهای با نام تجاری را با قیمت های تخفیف ارائه می دهد، درآمد از 84 میلیون دلار در سال 199 در زمان تأسیس به 8777 میلیون دلار در سال 2009 افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]در Overstock شرکت com که کالاها را با قیمت تخفیف عرضه می کند، در سال ۲۰۰۹ از ۸۴ میلیون دلار در سال ۱۹۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹ میلیون دلار رشد داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We will have to sell off the overstock to make room in the warehouse.
[ترجمه گوگل]ما باید مازاد موجودی را بفروشیم تا جایی در انبار باز شود
[ترجمه ترگمان]ما مجبوریم این overstock را بفروشیم و توی انبار جا به جا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Overstock contradiction will also highlight the investment growth.
[ترجمه گوگل]تضاد مازاد موجودی نیز رشد سرمایه گذاری را برجسته خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تناقض زدایی همچنین بر رشد سرمایه گذاری تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My interview with Overstock. com was two days, with the 2nd day on the slopes at Snowbird.
[ترجمه گوگل]مصاحبه من با Overstock com دو روز بود، با روز دوم در دامنه در Snowbird
[ترجمه ترگمان]مصاحبه من با Overstock com دو روز بود، و دومین روز در the در Snowbird بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Search sites such as runbargains. com or Overstock. com for your make and model.
[ترجمه گوگل]جستجو در سایت هایی مانند runbargains com یا Overstock com برای ساخت و مدل شما
[ترجمه ترگمان]سایت های جستجو مانند runbargains com یا Overstock com برای ساخت و مدل خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We [didn't] want to sell overstock gadgets.
[ترجمه گوگل]ما [نمی‌خواستیم] گجت‌های مازاد را بفروشیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواستیم ابزارهای overstock را به فروش برسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیاد پر کردن (فعل)
ingurgitate, overstock

بیش از حد اندوختن (فعل)
overstock

زیاد ذخیره کردن (فعل)
overstock

موجودی بیش از حد لزوم داشتن (فعل)
overstock

انگلیسی به انگلیسی

• store excessive amount of inventory; flood the market

پیشنهاد کاربران

( خرده فروشی ) ( انبار ) مازاد موجودی
وقتی در پیش بینی تقاضا دچار اشتباه شویم یا اتفاق پیش بینی نشده ای موجب شود که موجودی ذخیره شده در زمان پیش بینی شده فروش نرود.
بیش ذخیره سازی

بپرس