overstated

جمله های نمونه

1. he has overstated the facts
او در مورد حقایق غلو کرده است.

2. Her musical talent has been a little overstated.
[ترجمه گوگل]استعداد موسیقی او کمی اغراق شده است
[ترجمه ترگمان] استعداد موسیقی اون یه کم اغراق آمیزه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The authors no doubt overstated their case with a view to catching the public's attention.
[ترجمه گوگل]نویسندگان بدون شک مورد خود را برای جلب توجه عموم اغراق کردند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان بدون شک در مورد آن ها اغراق کرده اند تا توجه مردم را جلب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The problems have been greatly overstated.
[ترجمه گوگل]مشکلات تا حد زیادی اغراق شده است
[ترجمه ترگمان]این مشکلات تا حد زیادی اغراق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The seriousness of the crime cannot be overstated.
[ترجمه گوگل]نمی توان از شدت جرم اغراق کرد
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، آن طور که باید جدی و جدی تلقی شود، اغراق هم نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alas, poor Albion. i have deliberately overstated the case.
[ترجمه گوگل]افسوس آلبیون بیچاره من عمداً قضیه را اغراق کرده ام
[ترجمه ترگمان]Alas، Albion بیچاره من عمدا این پرونده رو کم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And yet, I overstated the barber's deference and this made me misunderstand, crucially, Waugh's novel.
[ترجمه گوگل]و با این حال، من احترام آرایشگر را اغراق کردم و این باعث شد که رمان واو را درک نکنم
[ترجمه ترگمان]و با این حال، من به خاطر احترام به سلمانی یک کم اغراق کردم و این باعث شد که من اشتباه کنم، بطور قاطعانه، رمان waugh
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But such practical difficulties can easily be overstated.
[ترجمه گوگل]اما چنین دشواری های عملی به راحتی قابل اغراق است
[ترجمه ترگمان]اما این مشکلات عملی را می توان به راحتی اغراق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The significance of this decline can not be overstated.
[ترجمه گوگل]اهمیت این کاهش قابل اغراق نیست
[ترجمه ترگمان]اهمیت این کاهش را نمی توان اغراق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The need for better coordination can not be overstated.
[ترجمه گوگل]نیاز به هماهنگی بهتر را نمی توان اغراق کرد
[ترجمه ترگمان]نیاز به هماهنگی بهتر را نمی توان اغراق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But, in retrospect, perhaps I overstated the case by proposing that we nationalize the banks.
[ترجمه گوگل]اما، در نگاهی به گذشته، شاید من با پیشنهاد ملی کردن بانک‌ها، موضوع را اغراق کردم
[ترجمه ترگمان]اما با نگاهی به گذشته، شاید با پیشنهاد اینکه ما بانک را ملی کنیم اغراق کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its usefulness overstated, its flexibility limited, it may even increase teacher workload, despite claims to the contrary.
[ترجمه گوگل]سودمندی آن اغراق‌آمیز، انعطاف‌پذیری آن محدود است، حتی ممکن است حجم کار معلمان را افزایش دهد، علی‌رغم ادعاهای خلاف آن
[ترجمه ترگمان]کارآیی آن اغراق آمیز است، انعطاف پذیری آن محدود است، حتی ممکن است حجم کار معلم را علی رغم ادعاهای خود افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This caution can not be overstated in light of the decreased glomerular filtration often present in chronic liver failure.
[ترجمه گوگل]این احتیاط را نمی توان با توجه به کاهش فیلتراسیون گلومرولی که اغلب در نارسایی مزمن کبد وجود دارد اغراق کرد
[ترجمه ترگمان]این احتیاط را نمی توان با استفاده از فیلتراسیون کاهش یافت که اغلب در نارسایی مزمن کبد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This caution cannot be overstated: if the belts are incorrectly adjusted they are useless.
[ترجمه گوگل]این احتیاط را نمی توان اغراق کرد: اگر تسمه ها به درستی تنظیم نشده باشند، بی فایده هستند
[ترجمه ترگمان]این احتیاط را نمی توان اغراق کرد: اگر belts به اشتباه تنظیم شده باشند، بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stated with exaggeration; exaggerated

پیشنهاد کاربران

Exaggerated
نادیده گرفتن

غلوآمیز
بیش از واقع نشان دادن
اغراق آمیز، بزرگنمایی شده، فراتر از واقعیت
بزرگنمایی شده

بپرس