overspend

/ˌoʊvəˈspend//ˌəʊvəˈspend/

معنی: افراط کردن، زیاد خرج یا مصرف کردن
معانی دیگر: بیش از دیگری خرج کردن، بیش از توانایی مالی خرج کردن

جمله های نمونه

1. The council seems likely to overspend this year.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شورا در سال جاری بیش از حد هزینه کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این شورا امسال overspend کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't overspend on your home and expect to get the money back when you sell.
[ترجمه گوگل]برای خانه خود بیش از حد خرج نکنید و انتظار داشته باشید که هنگام فروش پول را پس بگیرید
[ترجمه ترگمان]به خانه شما نروید و انتظار داشته باشید که وقتی به فروش رسیدید پول را پس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We're expecting to have a £5 million overspend this year.
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم امسال 5 میلیون پوند اضافه هزینه داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم امسال ۵ میلیون پوند داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The previous city council was wont to overspend.
[ترجمه گوگل]شورای شهر قبلی عادت داشت بیش از حد هزینه کند
[ترجمه ترگمان]شورای شهر قبلی به overspend نرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Efforts are under way to avoid a £800,000 overspend.
[ترجمه گوگل]تلاش ها برای جلوگیری از 800000 پوند بیش از حد هزینه در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]تلاش هایی در دست انجام است تا از ۸۰۰۰۰۰ پوند سود حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He argued that local councils which overspend should be forced to face fresh elections.
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که شوراهای محلی که بیش از حد هزینه می کنند باید مجبور به انتخابات جدید شوند
[ترجمه ترگمان]او مدعی شد که شوراهای محلی که overspend باید وادار به رویارویی با انتخابات جدید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Too many people overspend during the holidays.
[ترجمه گوگل]افراد زیادی در تعطیلات بیش از حد خرج می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی در طول تعطیلات زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Know how to overspend it to widen your choices, but do not overspend recklessly.
[ترجمه گوگل]بدانید که چگونه برای گستردگی انتخاب های خود بیش از حد خرج کنید، اما بی پروا بیش از حد خرج نکنید
[ترجمه ترگمان]بدانید چطور می توانید از آن استفاده کنید تا انتخاب های خود را گسترش دهید، اما اینکار را با دقت انجام ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The liberal democrats wanted a more modest overspend . . . seven million.
[ترجمه گوگل]لیبرال دموکرات ها خواهان خرج مازاد کمتری بودند هفت میلیون
[ترجمه ترگمان]دموکرات لیبرال بیشتر از هفت میلیون دلار می خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The likely overspend first became apparent to an astonished Jack Schuster at a project meeting on June 198
[ترجمه گوگل]هزینه اضافی احتمالی اولین بار برای جک شوستر حیرت زده در جلسه پروژه در ژوئن 198 آشکار شد
[ترجمه ترگمان]احتمالا overspend برای اولین بار در یک جلسه پروژه در ژوئن ۱۹۸ با یک شکست مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You may overspend if you travel this week; however, the trip will be one to remember.
[ترجمه گوگل]اگر این هفته سفر کنید ممکن است بیش از حد خرج کنید با این حال، سفر به یاد ماندنی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است در این هفته مسافرت کنید؛ با این حال سفر باید به خاطر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A financial problem will occur if you overspend on someone you are trying to impress.
[ترجمه گوگل]اگر برای کسی که می‌خواهید تحت تأثیر قرار دهید، بیش از حد خرج کنید، مشکل مالی پیش خواهد آمد
[ترجمه ترگمان]یک مشکل مالی در صورتی رخ می دهد که شما به فردی که سعی دارید تحت تاثیر قرار دهید تمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't overspend on items for your home.
[ترجمه گوگل]برای وسایل خانه خود زیاده روی نکنید
[ترجمه ترگمان]در مورد آیتم های خانه خود صحبت نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These fees can be costly even if you overspend by just a few cents.
[ترجمه گوگل]این هزینه ها می تواند گران باشد حتی اگر فقط چند سنت بیش از حد خرج کنید
[ترجمه ترگمان]این هزینه ها می توانند پر هزینه باشند حتی اگر فقط چند سنت پول داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't overspend on friends or children.
[ترجمه گوگل]برای دوستان یا فرزندان زیاده روی نکنید
[ترجمه ترگمان]دوست یا فرزند خود را فراموش نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

افراط کردن (فعل)
wanton, lavish, indulge, overspend

زیاد خرج یا مصرف کردن (فعل)
overspend

انگلیسی به انگلیسی

• spend more than is available or practical (i.e of time, energy, or money)

پیشنهاد کاربران

بپرس