oversoul

/ˈəʊvəsəʊl//ˈəʊvəsəʊl/

(در فلسفه ی emerson و پیروانش: روح و فکری که جهان را جان می دهد و می انگیزاند و مرتبط می کند) جهان روح، ابر روح، حقیقت مط لق، روح الارواح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in transcendental philosophy, the supposed spiritual essence or vital force that animates and motivates all living things.

جمله های نمونه

1. The force of this affirmation, however, is largely dependent upon the continuous union of man and nature in the Over-Soul.
[ترجمه گوگل]با این حال، نیروی این تأیید تا حد زیادی به اتحاد پیوسته انسان و طبیعت در فراروان بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، نیروی این تایید تا حد زیادی وابسته به پیوند پیوسته انسان و طبیعت در روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Emerson denies God, affirms the pinity of man and stresses that humans intuition is an integral part of the "oversoul" permeating the universe.
[ترجمه گوگل]امرسون خدا را انکار می‌کند، شرافت انسان را تأیید می‌کند و تأکید می‌کند که شهود انسان بخشی جدایی‌ناپذیر از «ابر روح» است که در جهان نفوذ می‌کند
[ترجمه ترگمان]امرسون خداوند را انکار می کند، the انسان را تایید می کند و تاکید می کند که شهود انسان بخشی جدایی ناپذیر از \"oversoul\" در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your oversoul awaits the moment it can fully reunite with you in the higher vibrations.
[ترجمه گوگل]روح بیش از حد شما منتظر لحظه ای است که بتواند در ارتعاشات بالاتر به طور کامل با شما متحد شود
[ترجمه ترگمان]oversoul شما در انتظار لحظه ای است که بتواند به طور کامل با شما در ارتعاشات بالاتر متحد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The angels associated with one's oversoul then recast the grid work of the etheric body with the new genetic information.
[ترجمه گوگل]سپس فرشتگانی که با روح ماوراء النفس مرتبط هستند، کار شبکه‌ای بدن اثیری را با اطلاعات ژنتیکی جدید دوباره می‌سازند
[ترجمه ترگمان]سپس فرشته ها که با یک s مرتبط هستند، کار شبکه بدنه etheric را با اطلاعات ژنتیکی جدید روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Soul and oversoul manage the changing DNA and recasting of one's field.
[ترجمه گوگل]Soul و oversoul تغییر DNA و بازسازی میدان خود را مدیریت می کنند
[ترجمه ترگمان]روح و oversoul تغییر DNA و recasting یک میدان را مدیریت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now let us ask our soul, oversoul and source to extend more fully into our soul cavity.
[ترجمه گوگل]حال اجازه دهید از روح، روح و منبع خود بخواهیم که به طور کامل در حفره روح ما گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]حال اجازه دهید از روح و منبع و منبع مان بخواهیم که به طور کامل در حفره روح خود گسترش یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Emerson denies God, affirms the divinity of man and stresses that humans intuition is an integral part of the "oversoul" permeating the universe.
[ترجمه گوگل]امرسون خدا را انکار می‌کند، الوهیت انسان را تأیید می‌کند و تأکید می‌کند که شهود انسان بخشی جدایی‌ناپذیر از «ابر روح» است که در جهان نفوذ می‌کند
[ترجمه ترگمان]امرسون خداوند را انکار می کند، الوهیت انسان را تایید می کند و تاکید می کند که شهود انسان بخشی جدایی ناپذیر از \"oversoul\" در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let us call now upon our soul, oversoul and source.
[ترجمه گوگل]بیایید اکنون به روح، روح و منبع خود بپردازیم
[ترجمه ترگمان]اکنون به روح ما، oversoul و منبع خبر بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have agreed as a result as a kingdom to help ascending humans reconnect with your oversoul if requested.
[ترجمه گوگل]در نتیجه به عنوان یک پادشاهی موافقت کرده‌ایم که در صورت درخواست، به انسان‌های در حال صعود کمک کنیم تا با روح شما ارتباط برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]ما در نتیجه یک کشور به عنوان یک کشور برای کمک به برقراری مجدد ارتباط انسان ها با oversoul در صورت درخواست موافقت کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We are calling you to return to where your oversoul resides, from whence you agreed to come into this body.
[ترجمه گوگل]ما از شما می‌خواهیم که به جایی که روح شما در آن زندگی می‌کند، بازگردید، از آنجا که موافقت کردید وارد این بدن شوید
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم شما را به جایی که oversoul در آن است برگردیم، از آنجا که شما قبول کردید وارد این بدن بشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This too is done in the night and while asleep and as long as one remains connected to one's oversoul .
[ترجمه گوگل]این کار نیز در شب و در خواب انجام می شود و تا زمانی که انسان به روح خود متصل است
[ترجمه ترگمان]این کار در طول شب انجام می شود و زمانی که به خواب می رود و تا زمانی که یکی از آن ها به oversoul متصل است، به خواب می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now let us sit quietly andattune to our soul, oversoul and source, alongwiththe Earth Mother and nature kingdoms.
[ترجمه گوگل]حالا بیایید آرام بنشینیم و با روح، روح و منبع خود، در کنار پادشاهی های مادر زمین و طبیعت هماهنگ شویم
[ترجمه ترگمان]حالا اجازه بدهید آرام بنشینیم و به روح، oversoul و منبع، alongwiththe زمین مادر و مادر طبیعت بنشینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is the intuitive body that allows us to hear the messages from our I AM, Oversoul, Source and God Goddess All That Is.
[ترجمه گوگل]این بدن شهودی است که به ما اجازه می‌دهد پیام‌های من هستم، فراروح، منبع و الهه خدای خود را که هست بشنویم
[ترجمه ترگمان]این جسم شهودی است که به ما اجازه می دهد تا پیام AM، Oversoul، منبع و خدای خالق همه آن را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An I AM cannot return to its source or oversoul until it is whole and complete.
[ترجمه گوگل]یک من هستم تا زمانی که کامل و کامل نباشد نمی تواند به منبع یا روح خود بازگردد
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم تا زمانی که کامل و کامل شود به منبع یا سایت خود باز گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس