overshoot

/ˌoʊvəˈʃuːt//ˌəʊvəˈʃuːt/

معنی: اضافه جهش، از حد خارج شدن، بالاتر زدن، اضافه جهیدن، پرت شدن، خطا کردن
معانی دیگر: (در هدفگیری) بالا یا ورای هدف را زدن، به هدف نزدن، (هواپیما- هنگام فرود) از باند فرودگاه خارج شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overshoots, overshooting, overshot
• : تعریف: to go over, beyond, or above (a specific goal, target, or the like); miss or overreach.
مشابه: overreach, overrun

- The student pilot overshot the runway.
[ترجمه گوگل] شاگرد خلبان از باند فرود آمد
[ترجمه ترگمان] خلبان دانش آموز از باند خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A successful charity overshoots its fundraising goals.
[ترجمه گوگل] یک موسسه خیریه موفق از اهداف جمع آوری کمک های مالی خود فراتر می رود
[ترجمه ترگمان] یک موسسه خیریه موفق اهداف مالی خود را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to go or shoot over or beyond a target.

جمله های نمونه

1. The department may overshoot its cash limit this year.
[ترجمه گوگل]این بخش ممکن است امسال از سقف نقدی خود فراتر رود
[ترجمه ترگمان]این بخش ممکن است حد پول نقد خود را در سال جاری بیش از حد برآورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An approaching Ilyushin passenger-jet was told to overshoot as the tower lined Duncan up on the runway.
[ترجمه گوگل]به یک جت مسافربری ایلیوشین که در حال نزدیک شدن بود، گفته شد که در حالی که برج دانکن را در باند فرودگاه قرار داده بود، بیش از حد شلیک کند
[ترجمه ترگمان]An که به یک هواپیمای مسافربری Ilyushin نزدیک می شود، به to که در باند دانکن در باند فرودگاه صف کشیده بودند، گفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many pilots undershoot or overshoot their chosen spot by large margins.
[ترجمه گوگل]بسیاری از خلبانان از نقطه انتخابی خود با حواشی زیاد کمتر یا بیش از حد عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خلبان ها نقطه انتخابی خود را با حاشیه های زیاد از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The budget deficit will probably overshoot its target of 8 percent of GDP.
[ترجمه گوگل]کسری بودجه احتمالاً از هدف خود یعنی 8 درصد تولید ناخالص داخلی فراتر خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]کسری بودجه احتمالا هدف ۸ درصد تولید ناخالص داخلی را کاهش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Under the given preliminary permissible overshoot of each state variable dynamic response, the linear optimal control law can be obtained with the algorithm presented by computer automatically.
[ترجمه گوگل]تحت بیش از حد مجاز اولیه داده شده از هر پاسخ دینامیکی متغیر حالت، قانون کنترل بهینه خطی را می توان با الگوریتم ارائه شده توسط رایانه به طور خودکار به دست آورد
[ترجمه ترگمان]تحت خطاهای ابتدایی داده شده از هر پاسخ دینامیکی متغیر حالت، قانون کنترل بهینه خطی را می توان با الگوریتم ارائه شده توسط کامپیوتر به طور خودکار بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Permissible overshoot, and hence minimum acceptable, depends on the application.
[ترجمه گوگل]بیش از حد مجاز، و از این رو حداقل قابل قبول، به کاربرد بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]permissible overshoot، و در نتیجه حداقل قابل قبول، به کاربرد بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bias affects the overshoot or undershoot of the motion through the keyframe.
[ترجمه گوگل]بایاس بر بیش از حد یا کمتر شدن حرکت از طریق فریم کلیدی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]سوگیری روی overshoot یا undershoot حرکت از طریق keyframe تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the overshoot is only 5 %, and the response steady state much sooner.
[ترجمه گوگل]برای بیش از حد فقط 5٪ است و پاسخ حالت ثابت خیلی زودتر است
[ترجمه ترگمان]برای overshoot تنها ۵ % است، و حالت واکنشی بسیار زودتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Confirm you have enough fuel to overshoot?
[ترجمه گوگل]تأیید می کنید که سوخت کافی برای بیش از حد مجاز دارید؟
[ترجمه ترگمان]تصدیق می کنید که سوخت کافی برای overshoot دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There out, the static index (steady- state error) and the dynamic index (overshoot and rise time) of auto kinetic control system can be fix on.
[ترجمه گوگل]در اینجا، شاخص استاتیک (خطای حالت پایدار) و شاخص دینامیکی (زمان بیش از حد و افزایش) سیستم کنترل جنبشی خودکار را می توان برطرف کرد
[ترجمه ترگمان]در آنجا، شاخص ایستایی (خطای حالت پایدار)و شاخص دینامیک (overshoot و زمان بالا)سیستم کنترل حرکتی خودکار را می توان در آن تعمیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As seen in Fig. both overshoot and undershoot do not appear under stress-controlled condition.
[ترجمه گوگل]همانطور که در شکل مشاهده می شود، هر دو بیش از حد و کمتر در شرایط کنترل شده با تنش ظاهر نمی شوند
[ترجمه ترگمان]همانطور که در شکل می بینید، هم overshoot و هم undershoot تحت شرایط تحت کنترل استرس ظاهر نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pulse parameters, which include pulse amplitude, transition duration, overshoot and undershoot, are very important in electric parameters.
[ترجمه گوگل]پارامترهای پالس، که شامل دامنه پالس، مدت زمان انتقال، بیش از حد و کمتر از حد است، در پارامترهای الکتریکی بسیار مهم هستند
[ترجمه ترگمان]پارامترهای پالس، که شامل دامنه پالس، مدت زمان انتقال، overshoot و undershoot هستند، در پارامترهای الکتریکی بسیار مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After one and a half minutes the aircraft began to overshoot, correctly making an initial turn to the west.
[ترجمه گوگل]پس از یک دقیقه و نیم هواپیما شروع به تیراندازی کرد و چرخش اولیه را به درستی به سمت غرب انجام داد
[ترجمه ترگمان]بعد از یک و نیم دقیقه، هواپیما شروع به overshoot کرد و به درستی به سمت غرب حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The most extreme pessimists foretell a future of demographically driven privation, environmental overshoot, and economic collapse.
[ترجمه گوگل]افراطی‌ترین بدبین‌ها آینده‌ای با محرومیت جمعیتی، بیش از حد محیط‌زیست و فروپاشی اقتصادی را پیش‌بینی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]The بدبین آینده of ناشی از demographically، overshoot زیستمحیطی، و فروپاشی اقتصادی را پیش بینی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tower acknowledged him, once more ordering the Ilyushin to overshoot.
[ترجمه گوگل]برج او را تصدیق کرد و یک بار دیگر به ایلیوشین دستور داد تا بیش از حد شلیک کند
[ترجمه ترگمان]برج او را تایید کرد، یک بار دیگر دستور Ilyushin را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اضافه جهش (اسم)
overshoot

از حد خارج شدن (فعل)
overshoot

بالاتر زدن (فعل)
overshoot

اضافه جهیدن (فعل)
overshoot

پرت شدن (فعل)
digress, deviate, be dropped, overshoot, fall down, be thrown, be flung, depart from the subject

خطا کردن (فعل)
mistake, overshoot, miss, sin, make an error, bungle, goof, err

تخصصی

[شیمی] فرارفت
[برق و الکترونیک] فراجهش تغییر گذار در ولتاژ خروجی که از حدود دقت تعریف شده تجاوز کند . این امر معمولاً در هنگام خاموش یا روشن کردن یا با اعمال تغییر پله ای در بار خروجی یا خط ورودی ایجاد می شود . - فرا جهش
[زمین شناسی] خطا کردن، پرت شدن، از حد خارج شدن، خطای توپولوژیکی با علامت dangle
[پلیمر] پرش
[سینما] تجاوز از حد صحنه (در قاب بندی )
[ریاضیات] جهش
[آمار] فراحد

انگلیسی به انگلیسی

• shoot over; miss the target
if you overshoot a place that you want to get to, you go past it by mistake.

پیشنهاد کاربران

overshoot ( فیزیک )
واژه مصوب: فراجهش
تعریف: اثرهای اضافی گذرا که ناشی از افزایش ناگهانی ولتاژ یا جریان است
فراتر رفتن ، فراتر شدن ، فراتر بردن
( فراتر از حد انتظار رفتن )
فراجهش
هوانوردی = بعد از باند، فرود آمدن ( تاچ کردن touch )
فرارَوی
پرش بزرگ ، پرش بیش از اندازه
جهش بزرگ ، جهش بیش از اندازه

بپرس