oversexed

/ˌoʊvəˈsekst//ˌəʊvəˈsekst/

معنی: شهوتی، شهوتران، دارای تمایلات جنسی زیاد
معانی دیگر: حشری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a much greater or more frequent than normal sexual desire.
متضاد: undersexed
مشابه: lecherous

جمله های نمونه

1. My husband has always been a bit over-sexed.
[ترجمه گوگل]شوهر من همیشه کمی بیش از حد جنسی داشته است
[ترجمه ترگمان]شوهرم همیشه از رابطه جنسی استفاده می کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some one said we're oversexed - who?
[ترجمه گوگل]یکی گفت ما بیش از حد جنسی داریم - کی؟
[ترجمه ترگمان]یه نفر گفت که ما oversexed - کی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am an oversexed man in the whorehouse!
[ترجمه گوگل]من یک مرد بیش از حد جنسی در فاحشه هستم!
[ترجمه ترگمان]من مرد oversexed جنده هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. GIs were frequently described as "overpaid, oversexed and over here".
[ترجمه گوگل]GI ها اغلب به عنوان "پرداخت بیش از حد، بیش از حد جنسیت و اینجا" توصیف می شوند
[ترجمه ترگمان]GIs به کرات به عنوان \"overpaid، oversexed و بالای اینجا\" توصیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, the term "lolita" has come to imply an oversexed teenage siren, although Nabokov, for his part, never intended to create such associations.
[ترجمه گوگل]امروزه، اصطلاح "لولیتا" به معنای آژیر نوجوانی بیش از حد جنسی است، اگرچه ناباکوف به نوبه خود هرگز قصد ایجاد چنین انجمن هایی را نداشت
[ترجمه ترگمان]امروزه واژه \"lolita\" به معنی یک siren نوجوان oversexed است، اگرچه Nabokov به نوبه خود هرگز قصد ایجاد چنین ارتباطی را نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The result? Trashy scripts that cheapen the general American culture, bringing it more in line with the worldview of this adolescently oversexed and undercivilized man.
[ترجمه گوگل]نتیجه؟ فیلمنامه های بی ارزشی که فرهنگ عمومی آمریکا را ارزان می کند و آن را بیشتر با جهان بینی این مرد نوجوان بیش از حد جنسیت زده و کم تمدن منطبق می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه؟ Trashy scripts که فرهنگ عمومی آمریکا را cheapen و آن را با جهان بینی این adolescently oversexed و undercivilized line
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peggy Orenstein, author of "Cinderella Ate My Daughter," tells NBC News the effect of oversexed dolls is insidious.
[ترجمه گوگل]پگی اورنشتاین، نویسنده کتاب «سیندرلا دخترم را خورد،» به NBC News می گوید که تأثیر عروسک های بیش از حد جنسی موذیانه است
[ترجمه ترگمان]پگی Orenstein، نویسنده \"سیندرلا Ate دخترم\"، به شبکه NBC می گوید که تاثیر عروسک oversexed موذیانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. East Asians tend to see whites are rather less intelligent than themselves, and emitters of strong, sour body odor. Asians stereotype blacks as unintelligent, oversexed, and given to crime.
[ترجمه گوگل]مردم آسیای شرقی تمایل دارند ببینند که سفیدپوستان نسبت به خودشان هوش کمتری دارند و بوی تند و ترش بدن منتشر می کنند آسیایی‌ها سیاه‌پوستان را افراد بی‌هوش، بیش از حد جنسیت‌زده و به جنایت می‌دانند
[ترجمه ترگمان]اتباع آسیای شرقی تمایل به دیدن سفید پوست ها نسبت به خودشان، و ساطع کننده های قوی و ترش بدن دارند ورزش کاران آسیای میانه سیاهان را به عنوان فردی کودن، گیج و با توجه به جرم تصور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Today, the term Lolita has come to imply an oversexed teenage siren20), although Vladimir Nabokov, for his part, never intended to create the association.
[ترجمه گوگل]امروزه، اصطلاح لولیتا به معنای آژیر نوجوانی بیش از حد جنسی است، اگرچه ولادیمیر ناباکوف، به نوبه خود، هرگز قصد ایجاد این انجمن را نداشت
[ترجمه ترگمان]امروزه واژه \"Lolita\" به \"siren۲۰ نوجوان\" (siren۲۰ teenage)رسیده است، اگرچه ولادیمیر Nabokov به نوبه خود هرگز قصد خلق این اتحادیه را نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The girls were snorting coke in the dressing room, and the bouncers seemed more malicious and oversexed than the customers.
[ترجمه گوگل]دخترها در اتاق رختکن در حال خرخر کردن کک بودند، و به نظر می رسید که دروغگوها از مشتریان بدخواه تر و بیش از حد جنسیت شده بودند
[ترجمه ترگمان]دخترها در اتاق رخت کن کوکایین می کشیدند و bouncers بیشتر از مشتریان خود malicious و oversexed می نمودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new story is set in a contemporary urban setting with Red as a sexy adult nightclub entertainer, the Wolf a debonair skirt chaser, and Grandma an oversexed man-chaser.
[ترجمه گوگل]داستان جدید در یک محیط شهری معاصر با رد به عنوان یک سرگرم کننده کلوپ شبانه بزرگسالان سکسی، گرگ یک تعقیب کننده دامن بداخلاق، و مادربزرگ یک تعقیب کننده مردان بیش از حد جنسی می گذرد
[ترجمه ترگمان]داستان جدید در حال حاضر در یک محیط شهری معاصر با قرمز به عنوان یک هنرمند کلوب شبانه جذاب، گرگ یک skirt debonair، و بزرگ کردن مرد oversexed مرد به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Trashy scripts that cheapen the general American culture, bringing it more in line with the worldview of this adolescently oversexed and undercivilized man.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه های بی ارزشی که فرهنگ عمومی آمریکا را ارزان می کند و آن را بیشتر با جهان بینی این مرد نوجوان بیش از حد جنسیت زده و کم تمدن منطبق می کند
[ترجمه ترگمان]Trashy scripts که فرهنگ عمومی آمریکا را cheapen و آن را با جهان بینی این adolescently oversexed و undercivilized line
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apparently Jason, born on Friday the 13th, chooses that date to take revenge on oversexed campers much like the ones who allowed him to drown in Crystal Lake.
[ترجمه گوگل]ظاهراً جیسون، متولد جمعه سیزدهم، این تاریخ را برای انتقام گرفتن از کمپینگ‌هایی که بیش از حد جنسیت دارند، انتخاب می‌کند، مانند کسانی که به او اجازه داده‌اند در دریاچه کریستال غرق شود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا جیسون، که در روز جمعه سیزدهم به دنیا آمده بود، آن روز را انتخاب کرد تا انتقام بگیرد و مانند آن هایی که به او اجازه غرق شدن در دریاچه بلوری را می دادند، انتقام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Similar to the nymph, satyrs are often considered the personification of male sexual desire, and oversexed human men are sometimes called satyrs.
[ترجمه گوگل]مانند پوره، ساتیرها اغلب مظهر میل جنسی مردانه در نظر گرفته می‌شوند و مردانی که بیش از حد جنسیت دارند، گاهی اوقات ساتیر نامیده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]شبیه به این دختر، جنگلی که اغلب به عنوان تجسم امیال جنسی نرینه در نظر گرفته می شود و oversexed مرد گاهی دیو مردان جنگلی نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شهوتی (صفت)
horny, concupiscent, oversexed

شهوتران (صفت)
licentious, oversexed, voluptuous, voluptuary, salacious

دارای تمایلات جنسی زیاد (صفت)
oversexed

انگلیسی به انگلیسی

• lustful; having an excessive sex drive
if you describe someone as oversexed, you mean that they are more interested in sex or more involved in sexual activities than you think they should be.

پیشنهاد کاربران

بپرس