[ترجمه گوگل]فکر نمی کنید کمی بیش از حد حساس هستید؟ [ترجمه ترگمان]فکر نمی کنی کمی زیادی حساس شدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Some are oversensitive, which leads to annoyance and casts doubt on readings which might not be inaccurate.
[ترجمه Godeh/Makadonii🦒🍝] بعضی از آن ها زیادی حساس هستند که باعث تردید و شک در خواندنشان می شود که ممکن است اشتباه نباشند
|
[ترجمه گوگل]برخی بیش از حد حساس هستند، که منجر به آزار و شک و تردید در قرائت هایی می شود که ممکن است نادرست نباشند [ترجمه ترگمان]برخی از آن ها فوق العاده حساس هستند، که منجر به آزردگی و تردید در مورد خوانش ها می شود که ممکن است نادرست نباشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. At really low speeds, the speed-sensitive steering is oversensitive and handling becomes an unfeeling waffle.
[ترجمه گوگل]در سرعت های بسیار پایین، فرمان حساس به سرعت بیش از حد حساس است و هندلینگ تبدیل به یک وافل بی احساس می شود [ترجمه ترگمان]در سرعت های پایین، فرمان حساس به سرعت فوق العاده حساس است و رسیدگی به آن یک unfeeling است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Such oversensitive children may have attention problems.
[ترجمه گوگل]چنین کودکان بیش از حد حساس ممکن است مشکلات توجه داشته باشند [ترجمه ترگمان]این کودکان فوق العاده حساس ممکن است مشکلاتی را به خود جلب کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was reacting in an oversensitive manner to helpful remarks from the foreman.
[ترجمه گوگل]او با حساسیت بیش از حد به اظهارات مفید سرکارگر واکنش نشان می داد [ترجمه ترگمان]او با رفتاری فوق العاده حساس به حرف های او نسبت به سرکارگر واکنش نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Cons: Touch scroll pad is a bit oversensitive without the latest Meizu firmware.
[ترجمه گوگل]معایب: تاچ پد اسکرول بدون آخرین سیستم عامل Meizu کمی بیش از حد حساس است [ترجمه ترگمان]معایب: دفترچه راهنمای لمسی کمی فوق العاده حساس است بدون آخرین نسخه سفت افزار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Vincent is oversensitive, his feelings about colour is more than anyone.
[ترجمه گوگل]وینسنت بیش از حد حساس است، احساسات او در مورد رنگ بیش از هر کسی است [ترجمه ترگمان](وینسنت)فوق العاده حساس است، احساسات او در مورد رنگ بیشتر از هر کس دیگری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is oversensitive – it's difficult to establish a rapport with him.
[ترجمه گوگل]او بیش از حد حساس است - برقراری رابطه با او دشوار است [ترجمه ترگمان]او فوق العاده حساس است - برقراری ارتباط با او دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is an oversensitive person who take things too hard.
[ترجمه گوگل]او فردی بیش از حد حساس است که همه چیز را خیلی سخت می گیرد [ترجمه ترگمان]او یک فرد فوق العاده حساس است که چیزها را خیلی سخت می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You needn't be oversensitive. It has nothing to do with me.
[ترجمه گوگل]لازم نیست بیش از حد حساس باشید به من هیچ ربطی ندارد [ترجمه ترگمان]تو نباید خیلی حساس باشی هیچ ربطی به من نداره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I know that like me you can be oversensitive!
[ترجمه گوگل]من می دانم که شما نیز مانند من می توانید بیش از حد حساس باشید! [ترجمه ترگمان]من می دانم که تو می توانی فوق العاده حساس باشی! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Maybe he was just being oversensitive, and he'd better forget about it.
[ترجمه گوگل]شاید او فقط بیش از حد حساس بود و بهتر است این موضوع را فراموش کند [ترجمه ترگمان]شاید او فقط حساس بود و بهتر بود آن را فراموش کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Students will be easy to change into vulgar, oversensitive, if prematurely into the community.
[ترجمه گوگل]تبدیل دانش آموزان به مبتذل و حساس، اگر زودتر از موعد وارد جامعه شود، آسان خواهد بود [ترجمه ترگمان]دانش آموزان در صورتی که پیش از موعد به جامعه تبدیل شوند، به سادگی به افراد عامی و حساس تبدیل خواهند شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Why so oversensitive manage can have bit of abnormal person?
[ترجمه گوگل]چرا مدیریت بیش از حد حساس می تواند یک فرد غیر طبیعی داشته باشد؟ [ترجمه ترگمان]چرا این گونه مدیریت فوق العاده حساس می تواند یک فرد غیر عادی را داشته باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید