overripe

/ˌoʊvəˈraɪp//ˌəʊvəˈraɪp/

معنی: ترشیده، بسیار رسیده
معانی دیگر: بسیار رسیده، ترشیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: overripeness (n.)
• : تعریف: too ripe; almost spoiled.

جمله های نمونه

1. The overripe apples dropped down from the trees.
[ترجمه Samaneh] سیب های بسیار رسیده از درختان افتادند
|
[ترجمه mohammad.t] سیب های گندیده ( ترشیده ) از درختان افتادند.
|
[ترجمه Mehrad] سیب های گندیده از درخت افتادند
|
[ترجمه کص ننت] سیب های خیلی رسیده و ترشیده از درختان افتاده اند
|
[ترجمه گوگل]سیب های رسیده از درختان پایین افتادند
[ترجمه ترگمان]سیب های overripe از روی درختان پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They rejected the apples that were overripe.
[ترجمه Ary] آنها سیب هایی را که پوسیده بودند رد کردند
|
[ترجمه گوگل]سیب هایی که بیش از حد رسیده بودند را رد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سیب ها را که overripe رسیده بودند رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His hoard is overripe for commerce.
[ترجمه گوگل]انبار او برای تجارت بسیار رسیده است
[ترجمه ترگمان]ذخایر او برای تجارت overripe
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I think your work will get overripe unless more poems like this one begin to emerge.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کار شما بیش از حد پخته می شود مگر اینکه شعرهای بیشتری مانند این شروع به ظهور کنند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که کار شما overripe خواهد شد، مگر اینکه شعر بیشتری مثل این شروع به پدیدار شدن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The melons were overripe and had a sickly taste.
[ترجمه .m] خربزه ها خراب شده بودند و طعم آزاردهنده ای داشتند ( sickly در اینجا صفته نه قید! پس ترجمه به صفتش میشه آزاردهنده )
|
[ترجمه گوگل]خربزه ها بیش از حد رسیده بودند و طعم بدی داشتند
[ترجمه ترگمان]The رسیده بودند و ذوق غریبی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If allowed to go overripe, barley ears tend to fall off the stems, and heavy losses can occur.
[ترجمه گوگل]اگر اجازه داده شود که بیش از حد رسیده شود، خوشه های جو تمایل دارند از ساقه ها بیفتند و تلفات سنگینی ممکن است رخ دهد
[ترجمه ترگمان]اگر به to رسیده باشد، گوش های جو از ساقه می افتند و خسارت های سنگینی می تواند رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Three heads split like overripe melons.
[ترجمه گوگل]سه سر مثل خربزه های رسیده از هم جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]سه تا سر هم مثل melons رسیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also used to describe overripe grapes.
[ترجمه گوگل]همچنین برای توصیف انگورهای رسیده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین برای توصیف grapes overripe مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tangled, overripe Queensland rain forest becomes a mirror of their states of mind.
[ترجمه گوگل]جنگل‌های بارانی درهم‌تنیده و رسیده کوئینزلند آینه‌ای از حالات ذهنی آن‌ها می‌شود
[ترجمه ترگمان]جنگل های انبوه کویینزلند شمالی، تبدیل به یک آینه مغزی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So in the boring and overripe days, I use wine to anaesthetize my self.
[ترجمه گوگل]بنابراین در روزهای خسته کننده و بیش از حد رسیده، از شراب برای بیهوش کردن خود استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]پس در روزه ای خسته کننده و overripe از شراب استفاده می کنم تا از خودم دفاع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pea pods burst open when overripe.
[ترجمه گوگل]غلاف نخود زمانی که بیش از حد رسیده باشد باز می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی رسید Pea بر روی pods باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pruny: Having the flavor of overripe, dried - out grapes. Can add complexity in the right dose.
[ترجمه گوگل]هرس: دارای طعم انگور بیش از حد رسیده و خشک شده است می تواند پیچیدگی را در دوز مناسب اضافه کند
[ترجمه ترگمان]Pruny: داشتن طعم of، انگورهای خشک شده می تواند پیچیدگی را به مقدار مناسب اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also, you really, really need to go to the bathroom; your bladder is pressing within like an overripe melon.
[ترجمه اسدی--] همچنین، تو ( شما ) واقعاً واقعاً باید بری دستشویی مثانه شما مثل یک خربزه ترشیده فشار دارد.
|
[ترجمه گوگل]همچنین، شما واقعاً باید به دستشویی بروید مثانه شما مانند یک خربزه بیش از حد رسیده به درون فشار می آورد
[ترجمه ترگمان]همچنین، تو واقعا، واقعا باید بری دستشویی مثانه ت مثل یه خربزه overripe فشار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bambino : One shop destroyed. Three heads split like overripe melons. One man wounded and one castrated. All in two hours. Just two hours I left you alone. Two hours.
[ترجمه گوگل]بامبینو: یک مغازه ویران شده است سه سر مثل خربزه های رسیده از هم جدا می شوند یک مرد مجروح و یک نفر اخته شده است همه در دو ساعت فقط دو ساعت تنهات گذاشتم دو ساعت
[ترجمه ترگمان]یک مغازه از بین رفت سه تا سر هم مثل melons رسیده یک مرد زخمی و یکی از آن ها را آخته کرد تا دو ساعت دیگه فقط دو ساعت تو رو تنها گذاشتم دو ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترشیده (صفت)
rank, rancid, frowsy, foxy, overripe, musty, frowzy

بسیار رسیده (صفت)
overripe

انگلیسی به انگلیسی

• excessively ripe, too ready

پیشنهاد کاربران

ترشیده . کپک زده
بیش از حد رسیده
تعریف : overripe fruit and vegetables are past the point of being ready to eat and are too soft
مثال:• If allowed to go overripe, barley ears tend to fall off the stems, and heavy losses can occur.
اون دکمه لایک هم بزن 👍❤
ترشیده شده ، زیاد از حد رسیده ، فرسوده
خیلی رسیده
دارای چندمعنی است ودرهرجمله معنی اش فرق دارد. گاهی به معنایپوسیده ، گاهی رسیده ، وگاهی هم ترشیده معنی می شوند
پلاسیده شدن میوه و براى پوسیدن اجسامی مانند اهن هم به کار میرود.
بیش از حد
بسیار رسیده
بسیار رسیده، ترشیده
پوسیده
ترشیده ، کپک زده ، بسیار ( بیش از حد ) رسیده
پلاسیده
کپک زده - کال
خیلی رسیده ( برای میوه ها )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس