( فعل )
۱. نادیده گرفتن / باطل کردن ( تصمیم یا قانون )
۲. کنترل را به دست گرفتن ( به ویژه از سیستم خودکار )
۳. بر چیزی برتری داشتن / غلبه کردن
( اسم )
دکمه یا سیستم دستی جایگزین عملکرد خودکار
رام کردن
سلام . دوستانی که فرمودن در برنامه نویسی override معنی overwrite یا بازنویسی کاملا غلط هست . این کلمه معنی تحت تاثیر قراردادن یا فائق آمدن میده چون در ارسال آرگومان ما بازنویسی نمیکنیم جمله ای را فقط با ارسال مثلا رشته جدید رشته قبلی رو توی تابع تحت تاثیر قرار میدیم با وجود اینکه هنوز متغیر قبلی خاصیت خودش رو داره و میشه ازش استفاده کرد نه اینکه عملا اون رشته حذف بشه و معنی بازنویسی بگیره
... [مشاهده متن کامل]
مثالIf you call the function with no arguments now, it will automatically assign 2 to x
and 3 to y, unless you override them by calling the function with arguments معنی :اگر اکنون تابع را بدون آرگومان ها صدابزنید تابع خودکار 2 را بجای ایکس و 3 را بجای وای تخصیص میده مگر اینکه شما تابع رو با با آرگومان ها ( که همون ایکس و وای هستن ) تحت تاثیر قرار بدین ( یعنی مثلا بهشون عددهای دیگه نسبت بدین که اگه ندین خودکار خودش ۲ و ۳ رو منصوب میکنه یعنی میتونید دوباره تابع رو خالی صدا بزنید و عدد ۲ و ۳ به ایکس و وای منصوب شه . اگه معنای بازنویسی میداد کلا حالت قبل از بین میرفت و نمیشد دوباره خالی صدا زد )
پیشی گرفتن
باز تعریف کردن
در حوزه علوم کامپیوتر برای مثال : method overriding
بازتعریف متد
هر کس که معادل "بازنویسی" رو برای override برنامه نویسی انتخاب کرده، خیلی خیلی اشتباه انتخاب کرده.
ما توی علوم کامپیوتر ( شامل برنامه نویسی ) واژۀ overwrite هم داریم. اگه می گفتین معادل overwrite میشه بازنویسی، می شد قبول کرد.
... [مشاهده متن کامل]
اما به کاربردن واژۀ بازنویسی برای override در برنامه نویسی خیلی اشتباه و از روی ناآگاهیه.
override کردن تو برنامه نویسی درسته که تغییردادن ویژگی کلاس parent یا base میشه، اما نباید همین جوری کیلویی معادل سازی کرد براش. بقالی که نیست که. همین واژۀ "تغییر" که آوردی، هزار جای دیگه هم به کار می ره. توی انگلیسی اش هم می تونستند به جای override بگن change و خودشون رو راحت کنن. پس چرا نکردن؟ چرا گفتن override؟
override معادل دقیقی توی فارسی نداره. مثل هزاران واژۀ انگلیسی دیگه.
معنی دقیق می خوای میشه این:
استفاده از اختیار برای ردکردن یا ملغی کردن چیزی. ( توی آکسفورد هم همین اومده )
بعدش یه عده میان از روی بی توجهی و برای از سر بازکردن یک معادلی میارن که به جای اینکه مشکلی از افراد کم کنه، با گمراه کردن مشکلی هم ایجاد میکنه.
نکنید!
این کارهای اشتباه رو نکنید.
رودست زدن، جلو افتادن، قال گذاشتن، رکب زدن، روی دست کسی بلند شدن.
سبقت وجلو رفتن ( پیشرفت ) از دیگران.
Override the time, keeps you in Void.
VERB
( از مشکل و غیره ) گذشتن - بر مشکل و ایرادی فائق آمدن
توضیح:
اصطلاح runout یک کاربرد فنی داره در زمینه تجهیزات روتاری و اشاره به مشکل لنگ زدن و چرخش خارج از مرکز مجموعه شفت و کوپلینگ این تجهیزات داره.
e. g.
Overriding a runout condition
Refuse to accept
در برنامه نویسی، کلمه "override" به فارسی به معنای "بازنویسی" یا "تغییر دادن" ترجمه می شود. این واژه معمولاً برای اعلام این استفاده می شود که یک کلاس فرزند ( یا زیرکلاس ) تابع یا ویژگی ( متد یا فیلد ) از کلاس والد ( یا ابرکلاس ) را بازنویسی یا تغییر داده است تا عملکرد خود را اجرا کند.
خاموش کردن
فراتر رفتن از
از کار انداختن، متوقف کردن ( عملکرد اتوماتیک )
خارج کردن از عملکرد اتوماتیک و رفتن ب حالت دستی
to stop a machine doing something that it does by itself:
?Can you override the automatic locking system
گازشو بگیر عقب نمونی
غلبه کردن
کنار گذاشتن، از روی نظر و عقیده گذشتن و بی اعتبار دانستن آن، از کنار چیزی گذشتن، نادید گرفتن،
The president used his veto to override the committee's decision. دستی کار کاردن با یک سیستم اتوماتیک از کار افتاده
... [مشاهده متن کامل]
He overrode the autopilot when he realized it was malfunctioning.
تحت کنترل درآودن، در دست گرفتن کنترل چیزی، مهار کردن، عنان امر رو در دست گرفتن
The pills are designed to override your body's own hormones.
جای چیز دیگری رو گرفتن ( چون از آن چیز مهتر است )
Parents' concern for their children's future often overrides all their other concerns.
بیش از حد مجاز بلیط از وسیله نقلیه استفاده کردن
There is a $20 penalty for passengers who travel without a ticket or override.
نسخ ( باطل شدن حکم قبلی بوسیله حکم جدید )
As a verb:
To cancel
To interrupt the action of ( an automatic device typically in order to take manual control
As a noun1.
a device for suspending an automatic function on a machine. وسیله یا دستگاهی برای به تعویق انداختن کارکرد/عملکرد اتوماتیک به غیر اتوماتیک/غیر خودکار/ دستی/انسانی.
دستگاهی که حالت اتوماتیک ( چیزی ) را به صورت غیر اتوماتیک در می آورد ( از حالت خودکار خارج میکند ) به صورتی که توسط انسان دستی کنترل شود.
... [مشاهده متن کامل]
Captain, the life - support system override jammed.
Star Trek TOS
2.
تجهیزات/ ترفند/تدابیر / فن . . . تغییر دادن سیستم اتوماتیک به غیر اتوماتیک به صورتی که توسط انسان دستی کنترل شود. ( برای مدتی )
Prepare your manual overrides. You may need them.
Star Trek TOS
باطل کردن، بی اثر کردن
[رایانه] رونویسی کردن ( مخصوصا در برنامه نویسی شیءگرا )
تحت الشعاع قرار دادن
وتو کردن
اضافه تر از - زیادی
نادیده گرفتن
اهمیت ندادن
غلبه کردن، غالب شدن/آمدن
لغو کردن، باطل کردن، بازتعریف کردن
پیشی گرفتن بر
کنترل دستی . . . را به دست گرفتن
( to take manual control of ( a system that is usually under automatic control
( to counteract the normal operation of ( an automatic control
to take precedence over
preempt
بازتعریف کردن ( چیزی یا موضوعی با منطق خاصی )
کمیسیون فروش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)