depended=sticky=adhesive=clingy وابسته
Overrigilance به معنای گوش به زنگی بیش از حد
مثالی از معانی پیشنهادی بالا:
There was an over - reliance on “book smarts” vs. field experience
اتکای بیش از حدی به �فهم ( یا هوش ) کتابی� به جای تجربه میدانی وجود داشت
excessive dependence on or trust in someone or something.
وابستگی بیش از حد یا اعتماد بیش از حد به کسی . . .
برای مثال : an over - reliance on technology : وابستگی بیش از حد به تکنولوژی
اتکاء بیش از حد
بیش از حد وابسته بودن
اعتماد خیلی زیاد، اتکای بیش از حد
بیش اتکایی
اسم:
excessive dependence on or trust in someone or something. وابستگی یا اعتماد بیش از حد به کسی یا چیز دیگری .
"an over - reliance on technology""بیش از حد وابسته به فن آوری"