overplus

/ˈoʊvəplʌs//ˈəʊvəplʌs/

معنی: اضافه، مازاد
معانی دیگر: (مقدار یا مبلغ و غیره) باقیمانده، اضافی، زیاد آمده، زیادی، بیش از نیاز، زائد، بیش از احتیاج

جمله های نمونه

1. The division falls out even without any overplus.
[ترجمه گوگل]این بخش حتی بدون هیچ اضافه اضافی سقوط می کند
[ترجمه ترگمان]واحد \"حتی بدون هیچ\" overplus \"نابود میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To travel through the world it is necessary to have the mouth of hog, the legs of a stag, the eyes of a falcon, the ears of an ass, shoulders of a camel, and the face of an ape, and overplus, a satchel full of money and patience.
[ترجمه گوگل]برای سفر در سراسر جهان باید دهان گراز، پاهای گوزن گوزن، چشم شاهین، گوش الاغ، شانه های شتر، و صورت میمون و بیش از حد، یک کیف پر از پول و صبر
[ترجمه ترگمان]برای سفر در دنیا لازم است که دهانه خوک، پاها یک گوزن، چشم یک شاهین، چشم یک شاهین، و صورت یک میمون و یک کیف پر از پول و شکیبایی یک کیف پر از پول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, with the fierce competition of construction in the market environment, controlling pile foundation's cost is imperative, especially by reducing overplus capacity.
[ترجمه گوگل]با این حال، با رقابت شدید ساخت و ساز در محیط بازار، کنترل هزینه پی شمع، به ویژه با کاهش ظرفیت مازاد، ضروری است
[ترجمه ترگمان]با این حال، با رقابت شدید ساخت در محیط بازار، کنترل هزینه ها به خصوص با کاهش ظرفیت overplus ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The production capacity of hot rolled wide strip has already meet the need in china, even maybe overplus. The transfer rate of hot rolled wide strip into cold rolled one and coated sheet is small.
[ترجمه گوگل]ظرفیت تولید نوار پهن نورد گرم در حال حاضر نیاز در چین را برآورده کرده است، حتی شاید بیش از حد سرعت انتقال نوار پهن نورد گرم به ورق نورد سرد و روکش اندک است
[ترجمه ترگمان]ظرفیت تولید نوار عریض rolled قبلا نیاز به چین، حتی شاید overplus را برآورده کرده است نرخ انتقال نوار عریض و عریض به سمت سرد rolled شده و ورقه پوشش شده کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chinese industrial structure adjustment is faced with three kinds pressure:international competition, economical overplus, employment stress.
[ترجمه گوگل]تعدیل ساختار صنعتی چین با سه نوع فشار مواجه است: رقابت بین المللی، مازاد اقتصادی، استرس اشتغال
[ترجمه ترگمان]تنظیم ساختار صنعتی چین با سه نوع فشار مواجه است: رقابت بین المللی، overplus اقتصادی، استرس شغلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nature must therefore have provided some place for the escape of the overplus.
[ترجمه گوگل]بنابراین طبیعت باید مکانی را برای فرار مازاد فراهم کرده باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، طبیعت باید جایی برای فرار از the فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to an up to the minute outcome about estimation of resource: the overplus energy mainly lives in the northwest and northeast.
[ترجمه گوگل]بر اساس یک نتیجه دقیق در مورد برآورد منبع: انرژی مازاد عمدتاً در شمال غرب و شمال شرق زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به نتیجه نهایی تخمینی در مورد تخمین منابع: انرژی overplus عمدتا در شمال غربی و شمال شرقی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can analyze the difficulty for graduates in obtaining employment in two aspects: the "relative overplus" and the "absolute overplus" of the graduates.
[ترجمه گوگل]می‌توان مشکل فارغ‌التحصیلان در به‌کارگیری را از دو جنبه تحلیل کرد: «مازاد مازاد نسبی» و «مازاد مازاد مطلق» فارغ‌التحصیلان
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم مشکل فارغ التحصیلان را در کسب شغل در دو جنبه آنالیز کنیم: \"overplus نسبی\" و \"overplus مطلق\" فارغ التحصیلان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اضافه (اسم)
augmentation, excess, increase, addition, surplus, overplus, effusion, plussage

مازاد (اسم)
excess, surplus, overplus

انگلیسی به انگلیسی

• surplus; excess

پیشنهاد کاربران

بپرس