1. to overplay one's hand
گشاد بازی کردن،بیش از امکانات خود تعهد یا مخاطره پذیرفتن
2. You must not overplay his part in the negotiations.
[ترجمه گوگل]شما نباید نقش او را در مذاکرات بیش از حد بازی کنید
[ترجمه ترگمان]شما نباید در مذاکرات او شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Don't overplay what I said.
4. Bob did not overplay his obvious selfishness.
[ترجمه گوگل]باب از خودخواهی آشکار خود زیاده روی نکرد
[ترجمه ترگمان]باب از خودخواهی آشکار او خوشش نیامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The press tends to overplay these disagreements among Cabinet members.
[ترجمه گوگل]مطبوعات تمایل دارند این اختلافات را در میان اعضای کابینه بیش از حد نشان دهند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات تمایل دارند این اختلاف را بین اعضای کابینه افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The real danger remains that Washington will overplay its hand, leading other countries to seek to balance it.
[ترجمه گوگل]خطر واقعی این است که واشنگتن دست خود را بیش از حد بازی کند و دیگر کشورها را به دنبال متعادل کردن آن سوق دهد
[ترجمه ترگمان]خطر واقعی این است که واشنگتن دست خود را رها می کند و کشورهای دیگر را هدایت می کند تا آن را متعادل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Japanese diplomat was careful not to overplay his hand during the negotiations.
[ترجمه گوگل]دیپلمات ژاپنی مراقب بود در طول مذاکرات دست خود را بیش از حد بازی نکند
[ترجمه ترگمان]دیپلمات ژاپنی مراقب بود که در طول مذاکرات دست خود را از دست ندهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Beijing, however, could easily overplay its hand—especially if it fails to consider the possible unintended consequences of such an approach.
[ترجمه گوگل]با این حال، پکن به راحتی می تواند دست خود را بیش از حد بازی کند – به خصوص اگر نتواند پیامدهای ناخواسته احتمالی چنین رویکردی را در نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، پکن به راحتی می تواند دست خود را کنترل کند - به خصوص اگر نتواند عواقب ناخواسته احتمالی چنین رویکردی را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If I overplay my hand, there will be no end of trouble, and more illicit Chinese purchases.
[ترجمه گوگل]اگر دستم را زیاد بازی کنم، مشکل پایانی نخواهد داشت و خریدهای غیرقانونی چینی بیشتر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر دست من را لمس کنم، دیگر دردسر و خرید غیر قانونی چینی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Do not overplay your hand and try to come across as Studley Dudley.
[ترجمه گوگل]دست خود را زیاد بازی نکنید و سعی کنید به عنوان استادلی دادلی ظاهر شوید
[ترجمه ترگمان]سعی کن دستت رو تکون نده و سعی کن مثل دادلی دادلی رفتار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The United States has to be careful it doesn't overplay its hand.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده باید مراقب باشد که دست خود را بیش از حد بازی نکند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده باید مراقب باشد که به این مساله دست نزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This was a fine piece of filmmaking - uncompromising and direct, with no overplay on the emotional side.
[ترجمه گوگل]این یک قطعه فیلمسازی خوب بود - سازش ناپذیر و مستقیم، بدون هیچ بازی اضافی در جنبه احساسی
[ترجمه ترگمان]این قطعه خوبی از فیلم سازی بود - سرسخت و مستقیم، بدون هیچ overplay در طرف احساسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Should she spell it out to him, or would that fatally overplay her hand?
[ترجمه گوگل]آیا او باید آن را برای او هجی کند، یا اینکه به طرز مرگباری دست او را تحت تأثیر قرار می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند آن را به او هجی کند یا به طرز مرگباری دست او را بفشارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Former Republican Senator Trent Lott said on MSNBC that presidents "tend to overplay their hand" in their first two years.
[ترجمه گوگل]ترنت لات، سناتور جمهوریخواه سابق، در شبکه اماسانبیسی گفت که روسای جمهور در دو سال اول زندگی خود "مایلند دست خود را بیش از حد بازی کنند"
[ترجمه ترگمان]سناتور سابق جمهوری خواه \"ترنت لات\" به MSNBC گفت که روسای جمهور \"تمایل دارند در دو سال اول دست خود را ببندند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید