overpay

/ˌoʊvəˈpeɪ//ˌəʊvəˈpeɪ/

اضافه پرداخت کردن، (به کسی) زیادی پول دادن، فزون پردازی کردن، فزون پردازی کردن به قیمت گران خریدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of pay.

جمله های نمونه

1. They don't exactly overpay their work - force.
[ترجمه گوگل]آنها دقیقاً به کار خود - زور پرداخت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دقیقا به زور کار خود را انجام نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Management has to make sure it does not overpay its staff.
[ترجمه گوگل]مدیریت باید اطمینان حاصل کند که حقوق بیشتری به کارکنانش پرداخت نمی کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت باید اطمینان حاصل کند که کارکنان خود را تحت تاثیر قرار نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most big companies continue to overpay their top executives.
[ترجمه گوگل]اکثر شرکت های بزرگ همچنان به مدیران ارشد خود بیش از حد پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های بزرگ به overpay مدیران ارشد خود ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The scheme will overpay some lawyers and underpay others.
[ترجمه گوگل]این طرح به برخی از وکلا بیش از حد و برخی دیگر کمتر پرداخت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این طرح برخی وکلا و underpay تن دیگر را به خود اختصاص خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We overpay the invoice by $ 24
[ترجمه گوگل]ما بیش از 24 دلار فاکتور را پرداخت می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فاکتور را ۲۴ دلار تخمین زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unnerving because if you mess up, you could overpay or face an audit.
[ترجمه گوگل]نگران کننده است، زیرا اگر به هم ریخته باشید، ممکن است بیش از حد پول پرداخت کنید یا با حسابرسی مواجه شوید
[ترجمه ترگمان]چون اگر گند بزنی تو میتونی به صورت حسابش برسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The current account mortgage lets you overpay and underpay and there are no penalties.
[ترجمه گوگل]رهن حساب جاری به شما امکان می دهد اضافه و کمتر پرداخت کنید و هیچ جریمه ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]وام مسکن فعلی به شما این امکان را می دهد که overpay و underpay را رها کنید و هیچ مجازاتی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And Pima County will still overpay the same lobbyists to be in Phoenix.
[ترجمه گوگل]و پیما کانتی همچنان به همان لابی‌گران برای حضور در فینیکس اضافه پرداخت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]و بخش پیما هنوز هم همان تبلیغ کنندگان را در فونیکس برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Absurdly, it makes shoppers overpay farmers to grow too much food.
[ترجمه گوگل]به طرز عجیبی، خریداران را وادار می‌کند که برای کشت بیش از حد غذا به کشاورزان پول بیشتری بپردازند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این امر خریداران را وادار می کند تا غذای زیادی پرورش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without appraisal I risk to overpay.
[ترجمه گوگل]بدون ارزیابی ریسک پرداخت بیش از حد را دارم
[ترجمه ترگمان]بدون ارزیابی، من ریسک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The worry was that the government would overpay enriching shareholders in the banks at taxpayers'expense.
[ترجمه گوگل]نگرانی این بود که دولت بیش از حد به سهامداران ثروتمند بانک ها به هزینه مالیات دهندگان پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]نگرانی این بود که دولت می توانست سهامداران را در بانک ها به هزینه مالیات دهندگان ثروتمند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If I overpay I won'tto make a profit in the future.
[ترجمه گوگل]اگر اضافه پرداخت کنم در آینده سودی نخواهم داشت
[ترجمه ترگمان]اگر فکر کنم که در آینده سود نخواهم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Businesspeople who use the per diem rule get into trouble because they overpay per diem rates.
[ترجمه گوگل]تاجرانی که از قانون روزانه استفاده می کنند، به دلیل پرداخت بیش از حد نرخ های روزانه، دچار مشکل می شوند
[ترجمه ترگمان]کسانی که به ازای هر چهار دست روزانه از the استفاده می کنند به دردسر می افتند چون به ازای هر diem
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Moreover, surveyors are sometimes pressurised by the subcontractor to overpay, particularly when output has been restricted during adverse weather conditions.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، گاهی اوقات نقشه برداران توسط پیمانکار فرعی برای پرداخت اضافی تحت فشار قرار می گیرند، به ویژه زمانی که خروجی در شرایط نامساعد جوی محدود شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، surveyors گاهی توسط پیمان کار فرعی به overpay تحت فشار قرار می گیرند، به خصوص هنگامی که خروجی در طول شرایط نامساعد آب و هوا محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pay too much; give a salary that is too high

پیشنهاد کاربران

1 - گران خریدن 2 - پرداخت اضافه به چیزی یا به کسی
زیاد از حد به کسی پول دادن
He gave me 50 Dollars
He overpaid : زیاد بهت پول داده

بپرس