1. overly fertile families add to overpopulation
خانواده های بسیار پر بچه (مسئله ی) ازدیاد جمعیت را تشدید می کنند.
2. don't be overly optimistic!
زیاده خوش بین نباش !
3. Earlier sales forecasts were overly optimistic.
[ترجمه گوگل]پیش بینی های قبلی فروش بیش از حد خوش بینانه بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های اولیه فروش بیش از حد خوشبین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was not overly impressed by the proposals.
[ترجمه گوگل]من بیش از حد تحت تاثیر پیشنهادات قرار نگرفتم
[ترجمه ترگمان]خیلی تحت تاثیر این پیشنهادها قرار نگرفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Your views on economics are overly simplistic.
[ترجمه گوگل]دیدگاه شما در مورد اقتصاد بیش از حد ساده انگارانه است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های شما در مورد اقتصاد بیش از حد ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I think you're overly dramatizing; he merely brushed against you.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما بیش از حد دراماتیزه می کنید او فقط به شما حمله کرد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو خیلی dramatizing، اون فقط با تو تماس گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The review panel criticized the payments as overly generous.
[ترجمه گوگل]هیئت بازبینی از پرداخت ها به عنوان بیش از حد سخاوتمندانه انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]هیات بازبینی پرداخت ها را بیش از حد سخاوتمندانه مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'm not overly fond of pasta.
[ترجمه گوگل]من زیاد به پاستا علاقه ندارم
[ترجمه ترگمان] من زیاد به پاستا علاقه ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We think you are being overly optimistic.
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم که شما بیش از حد خوش بین هستید
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم شما بیش از حد خوشبین هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I am not overly impressed by his work.
[ترجمه گوگل]من زیاد تحت تاثیر کار او نیستم
[ترجمه ترگمان]من تحت تاثیر کار او قرار نمی گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I'm not overly fond of cats.
[ترجمه گوگل]من زیاد به گربه ها علاقه ندارم
[ترجمه ترگمان]من زیاد به گربه ها علاقه ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I'm not overly fond of cooking.
[ترجمه گوگل]من زیاد به آشپزی علاقه ندارم
[ترجمه ترگمان]من زیادی به آشپزی علاقه ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Employers may become overly cautious about taking on new staff.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان ممکن است در مورد استخدام کارکنان جدید بیش از حد محتاط شوند
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان ممکن است بیش از حد احتیاط کنند و کارکنان جدید را استخدام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Don became the overly strict authoritarian he felt his brother needed.
[ترجمه گوگل]دان به اقتدار بیش از حد سختگیری تبدیل شد که احساس می کرد برادرش به آن نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد مستبد شد و احساس کرد که برادرش مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He didn't seem unduly/overly perturbed by the news.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او بی دلیل/بیش از حد از این اخبار آشفته نشده باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر او بی جهت بود و بیش از حد در اخبار نگران به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید