1. The peasants owed service and obedience to their overlord.
[ترجمه گوگل]دهقانان مدیون خدمت و اطاعت از ارباب خود بودند
[ترجمه ترگمان]دهقانان اطاعت و اطاعت از خود را نسبت به پادشاه خود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. If you were encountering a tyrannical overlord, what would you do?
[ترجمه گوگل]اگر با یک ارباب ظالم روبرو می شدی، چه می کردی؟
[ترجمه ترگمان]اگه با یه ارباب ظالم مبارزه می کردی، چیکار می کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Just as hapless as the plundering Norse overlord he'd been playing for the past few weeks!
[ترجمه گوگل]همانقدر بدبخت که ارباب اسکاندیناوی غارتگر او در چند هفته گذشته بازی می کرد!
[ترجمه ترگمان]درست مثل غارت overlord Norse Norse، او چند هفته گذشته مشغول بازی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was overlord of vast lands hereabouts, the only earl south-east of Forth, feudal superior over many lordships and baronies.
[ترجمه گوگل]او فرمانروای سرزمینهای وسیعی بود، تنها ارل جنوب شرقی فورت، فئودالی بر بسیاری از اربابان و بارونیها برتر بود
[ترجمه ترگمان]در این حوالی فرمانروای سرزمین های پهناوری بود، اما در جنوب شرقی of، و از بسیاری از آقایان lordships و baronies برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But the company can be a harsh overlord to its crofters.
[ترجمه گوگل]اما این شرکت می تواند یک ارباب خشن برای کارفرمایان خود باشد
[ترجمه ترگمان]اما این شرکت می تواند نسبت به its قدرت تند و خشنی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tsavong Lah reported directly to Supreme Overlord Shimrra during his bloody campaign to take the Core.
[ترجمه گوگل]تساوونگ لاه در طول مبارزات خونین خود برای گرفتن هسته، مستقیماً به اعظم ارباب شیمرا گزارش داد
[ترجمه ترگمان]Tsavong Lah به طور مستقیم به دادگاه عالی overlord Shimrra در طی مبارزات خونین خود برای گرفتن هسته گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A political norm and notion relatively popular in the Sp ring autumn Period was that the power of the "monarch" and "overlord" should be conditioned to a certain degree.
[ترجمه گوگل]یک هنجار و تصور سیاسی نسبتاً رایج در دوره پاییز رینگ Sp این بود که قدرت "پادشاه" و "ارباب" باید تا حدی مشروط شود
[ترجمه ترگمان]یک هنجار سیاسی و مفهوم نسبتا محبوب در دوره پاییز حلقوی ساکن این بود که قدرت پادشاه و \"قدرت پادشاه\" باید مشروط به درجه خاصی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Philip Tuoba become overlord, but still involved in court politics.
[ترجمه گوگل]فیلیپ توبا ارباب می شود، اما همچنان درگیر سیاست دربار است
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Tuoba شاه شد، اما هنوز در سیاست دربار دخالت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Overlord and his troops leave Cybertron to search for energy are lost in deep space.
[ترجمه گوگل]Overlord و سربازانش Cybertron را برای جستجوی انرژی ترک می کنند و در اعماق فضا گم می شوند
[ترجمه ترگمان]overlord و سربازانش Cybertron را برای جستجوی انرژی ترک می کنند و در فضای ژرف از دست می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is not the Overlord regulations and outright fraud have done?
[ترجمه گوگل]این است که مقررات Overlord و کلاهبرداری آشکار انجام داده اند؟
[ترجمه ترگمان]این مقررات overlord و کلاهبرداری کامل نبوده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Welcome and join and open up little overlord tomorrows together.
[ترجمه گوگل]خوش آمدید و بپیوندید و فرداهای ارباب کوچک را با هم باز کنید
[ترجمه ترگمان]خوش اومدین و بیاین و یه آینده بزرگ رو با هم باز کنین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His new overlord demand the service of one of his sons.
[ترجمه گوگل]ارباب جدید او خدمت یکی از پسرانش را می خواهد
[ترجمه ترگمان]ارباب جدید او خدمت یکی از پسران خودش را طلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Deadly Missions from Overlord to Market - Garden.
[ترجمه گوگل]ماموریت های مرگبار از ارباب تا بازار - باغ
[ترجمه ترگمان]ماموریت های کشنده از overlord تا باغ بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sophie and the dowager in the first overlord of the dialogue.
[ترجمه گوگل]سوفی و مواجب در اولین ارباب دیالوگ
[ترجمه ترگمان]سوفی و بیوه ثروتمند در اولین overlord از گفتگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Being an Evil Overlord seems to be a good career choice.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که یک ارباب شرور انتخاب شغلی خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بد بودن به عنوان یک انتخاب شغلی خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید