overlord

/ˈoʊvəlɔːd//ˈəʊvəlɔːd/

معنی: مافوق، ارباب، خدیو
معانی دیگر: (به ویژه در نظام فئودال) خدایگان، ارباب بزرگ، تیول دار بزرگ، خداوندگاری، سرور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: overlordship (n.)
(1) تعریف: a ruler of other people or of other rulers.
مشابه: master, paramount

(2) تعریف: one that has much power or influence.

جمله های نمونه

1. The peasants owed service and obedience to their overlord.
[ترجمه گوگل]دهقانان مدیون خدمت و اطاعت از ارباب خود بودند
[ترجمه ترگمان]دهقانان اطاعت و اطاعت از خود را نسبت به پادشاه خود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you were encountering a tyrannical overlord, what would you do?
[ترجمه گوگل]اگر با یک ارباب ظالم روبرو می شدی، چه می کردی؟
[ترجمه ترگمان]اگه با یه ارباب ظالم مبارزه می کردی، چیکار می کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just as hapless as the plundering Norse overlord he'd been playing for the past few weeks!
[ترجمه گوگل]همانقدر بدبخت که ارباب اسکاندیناوی غارتگر او در چند هفته گذشته بازی می کرد!
[ترجمه ترگمان]درست مثل غارت overlord Norse Norse، او چند هفته گذشته مشغول بازی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was overlord of vast lands hereabouts, the only earl south-east of Forth, feudal superior over many lordships and baronies.
[ترجمه گوگل]او فرمانروای سرزمین‌های وسیعی بود، تنها ارل جنوب شرقی فورت، فئودالی بر بسیاری از اربابان و بارونی‌ها برتر بود
[ترجمه ترگمان]در این حوالی فرمانروای سرزمین های پهناوری بود، اما در جنوب شرقی of، و از بسیاری از آقایان lordships و baronies برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the company can be a harsh overlord to its crofters.
[ترجمه گوگل]اما این شرکت می تواند یک ارباب خشن برای کارفرمایان خود باشد
[ترجمه ترگمان]اما این شرکت می تواند نسبت به its قدرت تند و خشنی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tsavong Lah reported directly to Supreme Overlord Shimrra during his bloody campaign to take the Core.
[ترجمه گوگل]تساوونگ لاه در طول مبارزات خونین خود برای گرفتن هسته، مستقیماً به اعظم ارباب شیمرا گزارش داد
[ترجمه ترگمان]Tsavong Lah به طور مستقیم به دادگاه عالی overlord Shimrra در طی مبارزات خونین خود برای گرفتن هسته گزارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A political norm and notion relatively popular in the Sp ring autumn Period was that the power of the "monarch" and "overlord" should be conditioned to a certain degree.
[ترجمه گوگل]یک هنجار و تصور سیاسی نسبتاً رایج در دوره پاییز رینگ Sp این بود که قدرت "پادشاه" و "ارباب" باید تا حدی مشروط شود
[ترجمه ترگمان]یک هنجار سیاسی و مفهوم نسبتا محبوب در دوره پاییز حلقوی ساکن این بود که قدرت پادشاه و \"قدرت پادشاه\" باید مشروط به درجه خاصی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Philip Tuoba become overlord, but still involved in court politics.
[ترجمه گوگل]فیلیپ توبا ارباب می شود، اما همچنان درگیر سیاست دربار است
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Tuoba شاه شد، اما هنوز در سیاست دربار دخالت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overlord and his troops leave Cybertron to search for energy are lost in deep space.
[ترجمه گوگل]Overlord و سربازانش Cybertron را برای جستجوی انرژی ترک می کنند و در اعماق فضا گم می شوند
[ترجمه ترگمان]overlord و سربازانش Cybertron را برای جستجوی انرژی ترک می کنند و در فضای ژرف از دست می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is not the Overlord regulations and outright fraud have done?
[ترجمه گوگل]این است که مقررات Overlord و کلاهبرداری آشکار انجام داده اند؟
[ترجمه ترگمان]این مقررات overlord و کلاهبرداری کامل نبوده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Welcome and join and open up little overlord tomorrows together.
[ترجمه گوگل]خوش آمدید و بپیوندید و فرداهای ارباب کوچک را با هم باز کنید
[ترجمه ترگمان]خوش اومدین و بیاین و یه آینده بزرگ رو با هم باز کنین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His new overlord demand the service of one of his sons.
[ترجمه گوگل]ارباب جدید او خدمت یکی از پسرانش را می خواهد
[ترجمه ترگمان]ارباب جدید او خدمت یکی از پسران خودش را طلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Deadly Missions from Overlord to Market - Garden.
[ترجمه گوگل]ماموریت های مرگبار از ارباب تا بازار - باغ
[ترجمه ترگمان]ماموریت های کشنده از overlord تا باغ بازار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sophie and the dowager in the first overlord of the dialogue.
[ترجمه گوگل]سوفی و ​​مواجب در اولین ارباب دیالوگ
[ترجمه ترگمان]سوفی و بیوه ثروتمند در اولین overlord از گفتگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Being an Evil Overlord seems to be a good career choice.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که یک ارباب شرور انتخاب شغلی خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بد بودن به عنوان یک انتخاب شغلی خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مافوق (اسم)
superior, overlord, superordinate

ارباب (اسم)
suzerain, squire, master, boss, lord, overlord, monsieur, esquire, seignior, liege, padrone

خدیو (اسم)
lord, overlord, monarch, khedive

انگلیسی به انگلیسی

• superior ruler (especially in feudal system); one with great influence
an overlord was a person in former times who had power over many people.

پیشنهاد کاربران

A person who has absolute power and control over a territory or group of people. “Overlord” is a term often used to describe someone who exercises complete authority and dominance.
شخصی که بر قلمرو یا گروهی از مردم قدرت و کنترل مطلق دارد. "overlord" اصطلاحی است که اغلب برای توصیف کسی که اقتدار و تسلط کامل را اعمال می کند استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

“The overlord rules with an iron fist and suppresses any form of dissent. ”
In a video game, a character might refer to a powerful villain as the “overlord” of a certain area.
A person discussing historical dictators might mention, “Throughout history, there have been many ruthless overlords who sought to control every aspect of their subjects’ lives. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-control/
سرور و مافوق
/ˈəʊvəlɔːd $ ˈoʊvərlɔːrd/
فنوتیک صحیحش اینه
لقب

بپرس