overindulgent

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of indulgent.

جمله های نمونه

1. A grandparent who tries to counteract parents' own methods by being over-indulgent or strict will only create further problems.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ و مادربزرگی که سعی می کند با روش های خود والدین با زیاده روی یا سخت گیری مقابله کند، فقط مشکلات بیشتری ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادر بزرگ که تلاش می کند روش های خود را با روش های خود خنثی کند، با گذشت بیش از حد و یا سخت گیری تنها مشکلات بیشتری ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Overindulgent people will cause disruptions in your life.
[ترجمه گوگل]افراد زیاده روی در زندگی شما اختلال ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد فاسد باعث ایجاد اخلال در زندگی شما خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We in the overindulgent, overspent West are living beyond our means.
[ترجمه گوگل]ما در غرب افراط و تفریط، بیش از حد توان خود زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در the، overspent غربی در آن سوی ما زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is you're still feeling full after an overindulgent Christmas, here's something that might bring your appetite back.
[ترجمه گوگل]آیا بعد از یک کریسمس زیاد احساس سیری می کنید، این چیزی است که ممکن است اشتهای شما را بازگرداند
[ترجمه ترگمان]تو هنوز احساس می کنی بعد از یه کریسمس بزرگ، یه چیزی هست که ممکنه اشتهات رو پس بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are extravagant and overindulgent, so have plenty of good wine on hand.
[ترجمه Hannah] آن ها ( خانواده ) آسانگیر و عجیب هستند، پس ( کافیست ) همراه خود یک شراب خوب بیاورید.
|
[ترجمه گوگل]آنها زیاده‌روی و زیاده‌روی می‌کنند، بنابراین مقدار زیادی شراب خوب در اختیار داشته باشید
[ترجمه ترگمان]آن ها extravagant و overindulgent هستند و در دست هم شراب خیلی خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However, he is not so undiplomatic as to resist the horrendous hospitality of overindulgent underdeveloped countries.
[ترجمه گوگل]با این حال، او آنقدر غیردیپلمات نیست که در برابر میهمان نوازی وحشتناک کشورهای توسعه نیافته افراطی مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، او چندان undiplomatic نیست که در برابر مهمان نوازی وحشتناک کشورهای توسعه نیافته، مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Working mothers can't stand stay-at-home mothers; older ones think their younger versions are too overindulgent.
[ترجمه گوگل]مادران شاغل نمی توانند مادران خانه نشین را تحمل کنند بزرگ‌ترها فکر می‌کنند نسخه‌های جوان‌ترشان خیلی زیاده‌روی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مادران شاغل نمی توانند در خانه بمانند، مادران بزرگ تر فکر می کنند که نسخه های جوان تر آن ها بسیار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I needed a good manager to keep me on track, but my boss—well, she's a nice lady, but she can be overindulgent, inefficient, and reclusive.
[ترجمه گوگل]من به یک مدیر خوب نیاز داشتم که مرا در مسیر درست نگه دارد، اما رئیسم - خوب، او خانم خوبی است، اما می تواند زیاده روی، ناکارآمد و گوشه گیر باشد
[ترجمه ترگمان]من به یک مدیر خوب احتیاج داشتم تا مرا در مسیر خود نگه دارد، اما رئیسم - خوب، او خانم خوبی است، ولی او می تواند overindulgent، inefficient و خلوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Parent upbringing manners of those delinquent teenagers are either rejective and negative, or overindulgent or passive.
[ترجمه گوگل]آداب تربیتی والدین در آن نوجوانان بزهکار یا طردکننده و منفی است یا افراط و تفریط یا منفعل
[ترجمه ترگمان]رفتار والدین در تربیت والدین نوجوانان مجرم یا منفی است و یا غیر فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessively indulgent; spoiling

پیشنهاد کاربران

زیاده روی کردن در یک کاری ( چه خوب چه بد )
افراط گرا ( فردی که کاری را بیش از حد انجام دهد. مثل فردی الکلی که هر روز می نوشد - فردی که در خوردن فست فود زیاده روی میکند )
*** خواهش بنده این هست عزیزانی که تخصص ندارند ترجمه کلمه به کلمه نکنن و باعث گمراهی مراجعین سایت نشود. ***
بیش از حد اسان گیر
زیاده خواهی، افراطی
بیش از حد سهل گیر
بیش از حد لوس کننده ، خیلی پررو کننده
Overindulgent parents پدرومادر لوس کننده

بپرس